Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She is beginning to lose her looks .
U
قیافه اش را دارد از دست می دهد
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Europeans
U
اروپایی
European
U
اروپایی
international morse code
U
مورس اروپایی
eurodollars
U
دلار اروپایی
yellowhammer
U
سهره اروپایی
indo uropean
U
هند و اروپایی
it had a europeanlook
U
اروپایی می نمود
indo germanic
U
هند و اروپایی
larches
U
کاج اروپایی
larch
U
کاج اروپایی
aberdevine
U
سهره اروپایی
eruropean community
U
جامعه اروپایی
nightjar
U
بوف اروپایی
cushat
U
طوقی اروپایی
continental code
U
مورس اروپایی
indo european
U
هند و اروپایی
Indo-
U
هند و اروپایی
sweetbrier
U
گل سرخ اروپایی
Eurasian
U
اروپایی و اسیایی
greenfinch
U
سهره اروپایی
redwing
U
باسترک اروپایی
saker
U
شاهین اروپایی
Eurasians
U
اروپایی و اسیایی
fieldfare
U
باسترک اروپایی
gesturing
U
قیافه
leers
U
قیافه
leering
U
قیافه
mien
U
قیافه
expressions
U
قیافه
look
U
قیافه
countenancing
U
قیافه
leered
U
قیافه
gestured
U
قیافه
countenanced
U
قیافه
countenance
U
قیافه
snoot
U
قیافه
countenances
U
قیافه
sights
U
قیافه
leer
U
قیافه
sight
U
قیافه
looked
U
قیافه
gesture
U
قیافه
expression
U
قیافه
unfavorable
U
بد قیافه
facial expression
U
قیافه
looks
U
قیافه
mewed
U
مرغ نوروزی اروپایی
marron
U
شاه بلوط اروپایی
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
merlin
U
قوش کوچک اروپایی
toper
U
کوسه ماهی اروپایی
greylag
U
غاز وحشی اروپایی
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
redstart
U
بلبل دم قرمز اروپایی
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
martlet
U
پرستوی معمولی اروپایی
moly
U
سیر زرد اروپایی
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
brock
U
گورکن اروپایی شغاره
copper beech
[Fagus sylvatica]
U
درخت راش اروپایی
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
mewing
U
مرغ نوروزی اروپایی
mew
U
مرغ نوروزی اروپایی
death mask
U
قیافه مرده
death masks
U
قیافه مرده
pull a long face
<idiom>
U
قیافه گرفتن
posed
U
قیافه گرفتن
pose
U
قیافه گرفتن
semblance
U
قیافه فن قوی
gest
U
قیافه اشاره
expressionless
U
قیافه ناگویا
physignomy
U
قیافه شناسی
good-looking
<adj.>
U
خوش قیافه
poses
U
قیافه گرفتن
posing
U
قیافه گرفتن
grimness
U
قیافه سبع
gauntly
U
با قیافه بدsmear
To strike an a attitude . To put on a stern look .
U
قیافه گرفتن
goodlooking
U
خوش قیافه
geste
U
قیافه اشاره
physiognomist
U
قیافه شناس
woodwaxen
U
طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
polecat
U
موش خرمای وحشی اروپایی
polecats
U
موش خرمای وحشی اروپایی
woodcock
U
خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
Eurasians
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
ruddock
U
مرغ سینه سرخ اروپایی
ring snake
U
مار حلقه دار اروپایی
larch
U
درخت صنوبرآراسته
[کاج اروپایی]
Eurasian
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
leered
U
رنگ قیافه منظر
leers
U
رنگ قیافه منظر
leer
U
رنگ قیافه منظر
looker
U
خوش قیافه نگهدار
to keep one's countenance
U
قیافه خودراتغییر دادن
to have the g.in one's face
U
قیافه شوم داشتن
leering
U
رنگ قیافه منظر
poser
U
ژستو قیافه گیر
disguising
U
تغییر قیافه دادن
disguises
U
تغییر قیافه دادن
disguised
U
تغییر قیافه دادن
poseur
U
ژستو قیافه گیر
masquerading
U
قیافه فاهری بخوددادن
posers
U
ژستو قیافه گیر
masqueraded
U
قیافه فاهری بخوددادن
disguise
U
تغییر قیافه دادن
deadpan
U
قیافه خشک و بی روح
masquerades
U
قیافه فاهری بخوددادن
physiognomy
U
قیافه شناسی سیما
as plain as a pikestaff
<idiom>
U
مثل شیربرنج
[قیافه]
masquerade
U
قیافه فاهری بخوددادن
physiognomies
U
قیافه شناسی سیما
poseurs
U
ژستو قیافه گیر
handsome
U
خوش قیافه زیبا
whiting
U
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
half caste
U
دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
posing
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
poses
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
physiognomically
U
موافق علم قیافه شناسی
pose
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
guises
U
تغییر قیافه لباس مبدل
guise
U
تغییر قیافه لباس مبدل
disguisement
U
تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
snoot
U
شکلک دراوردن قیافه گرفتن
solid looking
U
دارای قیافه جامد وبیروح
posed
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
She is a good – looker .
U
دختر خوش قیافه ای است
snooty
U
دارای قیافه تحقیر امیز
to change one's countenance
U
تغییر قیافه یا رنگ دادن
deadpan
U
قیافه خشک و بی روح داشتن
pokerface
U
قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
old masters
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
nut cracker
U
یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
old master
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
dun bird
U
یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
serin
U
سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
physiognomonic
U
تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
There were some angry looks in the crowd .
U
قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
physiognomic
U
وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
physiognomical
U
مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
straight face
U
چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
eurocheque
U
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pochard
U
یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
She flirts with every handsome man she meets .
U
برای هر مرد خوش قیافه ای قر وغمزه می آید
You look ridiculous in that old hat .
U
با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
e r p
U
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
can not judge a book by its cover
<idiom>
U
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
balto slavic
U
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
Cinoiserie
U
[سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
maroon
U
شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
mags
U
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag
U
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
cabbage rose
U
طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
there is a time for everything
U
دارد
chains
U
دارد.
chain
U
دارد.
he is ill with fever
U
تب دارد
has
U
دارد
he has worms
U
دارد
hast
U
او دارد
he has a rage for money
U
دارد
are there any remarks?
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
god is
U
خداوجود دارد
viruses
U
وجود دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
virus
U
وجود دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
the probability is
U
احتمال دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
Windows GDI
U
بیتی دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
walls have ears
U
گوش دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com