English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This new frontier incident probably means war. U این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i feel wather you and I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
ifeel bather you andI'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
what happened befor U معنیش به فارسی
i feel wather and you I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی چی میشه
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bordering U خط مرزی
boundaries U مرزی
mete U : خط مرزی
paralic U مرزی
bordered U خط مرزی
borderline U مرزی
marginal U مرزی
boundary U مرزی
border U خط مرزی
outposts U پایگاه مرزی
rubicon U مرز خط مرزی
border stone U سنگ مرزی
mete U سنگ مرزی
border land U زمین مرزی
extraterritoriality U برون مرزی
outpost U پایگاه مرزی
frontier treaty U معاهده مرزی
borderline state U حالت مرزی
borderline schizophrenia U اسکیزوفرنی مرزی
oversea U برون مرزی
boundar trench U نهرچه مرزی
boundary conditions U شرایط مرزی
marginal check U برسی مرزی
critical frequency U فرکانس مرزی
marginal check U مقابله مرزی
marchland U زمین مرزی
frontalier U یکان مرزی
limiting voltage U ولتاژ مرزی
exterritorial U برون مرزی
extraterritorial U برون مرزی
marginal checking U بررسی مرزی
marginal consciousness U هشیاری مرزی
marginal test U ازمون مرزی
boundary effect U اثر مرزی
frontier U خط فاصل مرزی
boundary layer U لایه مرزی
boundary surface U سطح مرزی
boundary trench U نهرچه مرزی
cleavage plane U سطح مرزی
frontalier U نیروهای مرزی
border installations U تاسیسات مرزی
exterritoriality U حقوق برون مرزی
laminar boundary layer U لایه مرزی خطی
borderline psychosis U روان پریشی مرزی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
borderline mental deficiency U نقص عقلی مرزی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
barrier combat air patrol U گشتی مرزی هوایی
terry U سربازمدافع مرزی انگلیس
surface boundary layer U لایه مرزی سطح
catchment U حوزه ابریز مرزی
inland U درون مرزی داخله
frontalier U جزو یکان مرزی
high seas U ابهای برون مرزی
extraterritoriality U حقوق برون مرزی
happening U رویداد
happenings U رویداد
occurrence U رویداد
occurrences U رویداد
occurence U رویداد
trend U رویداد
incidents U رویداد
event U رویداد
events U رویداد
circumstances U رویداد
trends U رویداد
incident U رویداد
borderline mental retardation U عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
exogenous event U رویداد برونی
event horizen U افق رویداد
occurence U رویداد واقعه
endogenous event U رویداد درونی
a life full of incidents U زندگی پر رویداد
contretemps U رویداد ناگوار
misadventures U رویداد ناگوار
circumstance U تفصیل رویداد
misadventure U رویداد ناگوار
subsequent to that event U پس ازان رویداد
commentary U گزارش رویداد
commentaries U گزارش رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
occurrence U تصادف رویداد
occurrences U تصادف رویداد
decade U ده موضوع یا رویداد
mishaps U رویداد ناگوار
mishap U رویداد ناگوار
boundaries U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas U ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
As events unfolded I realized that ... U درطی رویداد ها پی بردم که ...
rummy start U رویداد شگفت انگیز
balance U احتمال رویداد خطا
air pollution episode U رویداد الودگی هوا
mischances U رویداد بد حادثه ناگوار
mischance U رویداد بد حادثه ناگوار
passage U رویداد کارکردن مزاج
balances U احتمال رویداد خطا
passages U رویداد کارکردن مزاج
uneventful U بدون رویداد مهم
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
oversea command U یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
drop shot U ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
non-event U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
non-events U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
reynolds stress U تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
natives U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
The incident set off a debate. U این رویداد بحثی را به راه انداخت [برانگیخت] .
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
native U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
real time U داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
event focus U که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
generate U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
message U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alerted U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
up-to-date U جدید
novel U جدید
up to date U جدید
recent U جدید
new U جدید
new- U جدید
maiden U جدید
maidens U جدید
modern U جدید
newer U جدید
newest U جدید
unprecedentedly U جدید
unprecedented U جدید
novels U جدید
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
the new testament U عهد جدید
newfound U جدید الاکتشاف
New Year U سال جدید
postulancy U جدید الورودی
proselyte U جدید الایمان
recent development U بسط جدید
postulant U جدید الورود
probes U اکتشاف جدید
reprints U چاپ جدید
It's not new. جدید نیست.
revision U چاپ جدید
innovations U حرکت جدید
neologism U واژه جدید
neologisms U واژه جدید
neoteric U جدید تازه
modern physics U فیزیک جدید
neophytes U جدید الایمان
neophyte U جدید الایمان
probed U اکتشاف جدید
innovation U حرکت جدید
reprint U چاپ جدید
reprinted U چاپ جدید
reprinting U چاپ جدید
new deal U سیاست جدید
new deal U قرار جدید
neogenesis U تولید جدید
freshmen U جدید الورود
reorganization U صورت جدید
modern U جدید مدرن
probe U اکتشاف جدید
modern system U نظام جدید
revisions U چاپ جدید
fresh target U هدف جدید
freshman U جدید الورود
modern sector U بخش جدید
rehouse U بخانه جدید رفتن
kakapo U طوطی زلاند جدید
rehouses U بخانه جدید رفتن
involucrum U تشکیل استخوان جدید
imagism U مکتب شعر جدید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com