Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
There is an air of mystery in this room.
U
این اتاق حالت مرموزی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hypostyle hall
U
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
After dinner he likes to retire to his study.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
inscrutability
U
مرموزی نفوذ نا پذیری
base flow
U
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
de scramble
U
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
fractal
<adv.>
<noun>
O
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Joshegan
U
جوشقان
[این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
salachak
U
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
compartmentalized
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
U
اتاق اتاق کردن
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
rooms
U
اتاق
room
U
اتاق
room mate
U
هم اتاق
chambers
U
اتاق
chamber
U
اتاق
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
keeping-room
U
اتاق نشیمن
war room
U
اتاق جنگ
common rooms
U
اتاق استادان
dorter
U
اتاق خواب
common joist
U
تیر کف اتاق
common room
U
اتاق استادان
studios
U
اتاق کار
long gallery
U
اتاق طویل
batten
U
[تخته ی کف اتاق ]
bed and breakfast
U
اتاق و صبحانه
studio
U
اتاق کار
dortour
U
اتاق خواب
war room
U
اتاق عملیات
assmbly-room
U
اتاق همایش
a single room
U
یک اتاق یک نفره
waiting-room
U
اتاق انتظار
surgery
U
اتاق جراحی
a sinlge room
U
یک اتاق یک نفره
a double room
U
یک اتاق دو نفره
ante-chamber
U
اتاق انتظار
houseroom
U
اتاق خانه
newsroom
U
اتاق خبر
newsrooms
U
اتاق خبر
newsrooms
U
اتاق نودادنگاری
reading room
U
اتاق قرائت
reading rooms
U
اتاق قرائت
reception room
U
اتاق پذیرایی
reception room
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق پذیرایی
reception rooms
U
اتاق انتظار
Get out of the room.
U
از اتاق بروبیرون
surgeries
U
اتاق جراحی
Room 123
U
اتاق 123
Elephant in the living room
U
فیل در اتاق نشیمن
sitting-room
U
اتاق نشیمن
sitting-rooms
U
اتاق نشیمن
toolroom
U
اتاق ابزار
living room
U
اتاق نشیمن
clearing houses
U
اتاق تهاتر
clearing house
U
اتاق تهاتر
roomfuls
U
بقدر یک اتاق پر
roomful
U
بقدر یک اتاق پر
living rooms
U
اتاق نشیمن
wheelhouse
U
اتاق سکان
wheelhouses
U
اتاق سکان
operations room
U
اتاق عملیات
distorted room
U
اتاق خطاانگیز
sitting room
U
اتاق نشیمن
tearoom
U
اتاق چای
vestibular
U
اتاق کوچک بدن
spense
U
اتاق ناهارخوری
spence
U
اتاق ناهارخوری
linoleum
U
مشمع کف اتاق
chamber of trade
U
اتاق تجارت
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
chamber of shipping
U
اتاق کشتیرانی
chamber of commerce
U
اتاق تجارت
snow cave
U
اتاق برفی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
room temperature
U
دمای اتاق
studding
U
ارتفاع اتاق
undercroft
U
اتاق کلیسا
newsroom
U
اتاق نودادنگاری
vacuum chamber
U
اتاق خلاء
sickroom
U
اتاق بیمار
sickrooms
U
اتاق بیمار
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
cabin
U
اتاق کوچک قایق
Casuality
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
stokehold
U
اتاق اتشخانه کشتی
cabins
U
اتاق کوچک قایق
lead chamber process
U
فرایند اتاق سربی
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
vestibular
U
مربوط به اتاق کوچک
enclosure
U
اتاق راهبان
[دین]
hall
U
اتاق بزرگ دالان
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
A+E unit
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
calefactory
U
[اتاق گرم صومعه]
playroom
U
اتاق بازی کودکان
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
workroom
U
اتاق کار کارگاه
vestry
U
اتاق دعا رخت کن
vestries
U
اتاق دعا رخت کن
Operation room.
U
اتاق عمل ( بیمارستان )
casuality department
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
chambers
U
اتاق خواب خوابگاه
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
chamber
U
اتاق خواب خوابگاه
Br
U
مخفف اتاق خواب
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
halls
U
اتاق بزرگ دالان
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
workshop
U
اتاق کار کارگاه
workshops
U
اتاق کار کارگاه
She was sitting in the corner of the room .
U
گوشه اتاق نشسته بود
smoking room
U
اتاق ویژه سیگار کشیدن
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
Do you have any vacancies?
U
آیا اتاق خالی دارید؟
redo
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
She entered the room as naked as the day she was born .
U
لخت وعور وارد اتاق شد
redoing
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
May I see the room?
U
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
What is my room number?
U
شماره اتاق من چند است؟
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
redone
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
redid
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
NO VACANCIES
U
اتاق خالی موجود نیست.
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
cattle
[rooms]
of the worst description
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
Egyptian hall
U
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
deckhouse
U
اتاق روی عرشه کشتی
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
Mary is in the next room.
U
ماری در اتاق پهلویی است.
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
bodywork
U
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
loft ladder
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
enfilade
U
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
attic ladder
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel.
U
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
Give the room a good clean.
U
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
suite
U
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
suites
U
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com