Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diseases of this nature
U
اینگونه ناخوشی ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an intercurrent disease
U
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
such like
U
اینگونه
like this
U
اینگونه
and all that
U
و از اینگونه سخنان
write-in
U
وابسته به اینگونه رای
Such people are wicked .
U
اینگونه آدمها شر هستند
such goods will sell very high
U
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
court of record
U
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
precedents
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedent
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
Family prayer rug
U
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
Mohtasham design
U
طرح محتشمی
[اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
morbidity
U
ناخوشی
invalidism
U
ناخوشی
indisposedness
U
ناخوشی
illnesses
U
ناخوشی
morbidness
U
ناخوشی
ill health
U
ناخوشی
trichosis
U
ناخوشی مو
illness
U
ناخوشی
diseases
U
ناخوشی
disease
U
ناخوشی
had health
U
ناخوشی
unhealthiness
U
ناخوشی
pathogenetic
U
ناخوشی زا
sickness
U
ناخوشی
sicknesses
U
ناخوشی
maladies
U
ناخوشی
malady
U
ناخوشی
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
impaludism
U
ناخوشی مردابی
hepatic disease
U
ناخوشی جگر
laryngopathy
U
ناخوشی خرخره
morbid
U
ویژه ناخوشی
liver trouble
U
ناخوشی جگر
to be infected with disease
U
ناخوشی راواگیرکردن
pathogeny
U
پیدایش ناخوشی
pathognomomical
U
نماینده ناخوشی
out break of a disease
U
شیوع ناخوشی
myopathy
U
ناخوشی ماهیچه
morbific
U
تولیدکننده ناخوشی
pathognomic
U
نماینده ناخوشی
morbid anatomy
U
از لحاظ ناخوشی
microzym
U
میکرب ناخوشی
maldemer
U
ناخوشی دریا
mal de mer
U
ناخوشی دریا
morbific
U
ناخوشی اور
estival
U
ناخوشی تابستانی
dermatopathy
U
ناخوشی پوست
spells
U
حمله ناخوشی
bulimy
U
ناخوشی گرسنگی
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
biliousness
U
ناخوشی زردابی
spell
U
حمله ناخوشی
altitude sickness
U
ناخوشی ارتفاع
livers
U
ناخوشی جگر
spelled
U
حمله ناخوشی
liver
U
ناخوشی جگر
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
enteropathy
U
ناخوشی رودهای
morbidly
U
بطور ناخوشی یا فاسد
qualm
U
ناخوشی همه جاگیر
pellagrous
U
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
unhealthy
U
ناخوش ناخوشی اور
cirrhosis
U
ناخوشی الکی جگر
contagion
U
سرایت ناخوشی واگیر
pandemic
U
ناخوشی همه گیر
pandemics
U
ناخوشی همه گیر
qualms
U
ناخوشی همه جاگیر
contagions
U
سرایت ناخوشی واگیر
pathogenesis
U
مبحث پیدایش ناخوشی
mycotic
U
دچار ناخوشی قارچی
diagnostic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی
psychiater
U
پزشک ناخوشی دماغی
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
paragrahia
U
ناخوشی غلط نویسی
metastasis
U
جابجا شدن ناخوشی
foot rot
U
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
attack
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
U
اصابت یا نزول ناخوشی
epizootic
U
ناخوشی همه گیرحیوانی
he is liable to become sick
U
اماده ناخوشی است
epidmic disease
U
ناخوشی همه جا گیر
psychopathic
U
وابسته به ناخوشی دماغی
attacks
U
اصابت یا نزول ناخوشی
to swing the lead
U
خود را به ناخوشی زدن
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
illness faded her beauty
U
ناخوشی زیبایی اوراکاست
immune from disease
U
مصون از گرفتن ناخوشی
bunt
U
ناخوشی قارچی گندم
laryngopathy
U
ناخوشی خشک نای
pestilence
U
ناخوشی همه جاگیر
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pathognomic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
mycetoma
U
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
idiopathy
U
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
otological
U
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
To pretend sickness(ignorance).
U
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism
U
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pathognomonic
U
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
to i. the germs of a disease
U
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
framboesia
U
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy
U
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea
U
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
prosodemic
U
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory
U
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace
U
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
pellagra
U
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology
U
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
pebrine
U
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
galvanist
U
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
psilosis
U
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives
U
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
Turkaman rugs
U
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
table carpet
U
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
pictorial rug
U
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
to pretend illness
U
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
invermination
U
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
helminthiasis
U
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis
U
ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival
U
تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com