English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
avast U ایست توقف کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closest U ایست توقف
closes U ایست توقف
closer U ایست توقف
close U ایست توقف
cease U ایست توقف
ceased U ایست توقف
ceases U ایست توقف
ceasing U ایست توقف
stand U ایست کردن توقف کردن
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
adds U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
standstill U ایست
hold U ایست
holds U ایست
avast U ایست
flag stop U ایست
halt U ایست
halted U ایست
perisystole U ایست دل
whoa U ایست
limit stop U حد ایست
standstil U ایست
halts U ایست
stopped U ایست
breathing space U ایست
cessation U ایست
stoppages U ایست
stand U ایست
stop U ایست
stoppage U ایست
stopping U ایست
time out U ایست
stay U ایست
stayed U ایست
stops U ایست
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
it is a thankless task U کاربیهوده ایست
suspension U ایست تعلیق
at pause U در حال ایست
holds U ایست نگهداری
hold U ایست نگهداری
suspensions U ایست تعلیق
whoa U ایست دادن
pausal U ایست دار
interval U ایست وقفه
nodal point U نقطه ایست
dynamic stop U ایست پویا
silencing U ایست بی حرکت
fixism U ایست گرایی
unceasing U ایست ناپذیر
truces U جنگ ایست
truce U جنگ ایست
haemostasia U ایست خون
caesura U وقفه ایست
silenced U ایست بی حرکت
silences U ایست بی حرکت
hold water U قایق ایست
haemostasis U ایست خون
to make a pause U ایست کردن
stop element U عنصر ایست
statics U ایست شناسی
silence U ایست بی حرکت
periods U نوبت ایست
period U نوبت ایست
to make a stop U ایست کردن
to be under ane U در حال ایست بودن
halts U سکته ایست کردن
halt U سکته ایست کردن
to heave to U بحالت ایست دراوردن
ease all U درکرجی رانی ایست
fetch up U بحال ایست درامدن
stopping sight distance U فاصله دید ایست
stop bit U ذرهء ایست نما
to come U بحال ایست درامدن
halted U سکته ایست کردن
hockey stop U نوعی ایست ناگهانی
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
he has a loose conduct U ادم هرزه ایست
the train runs without a stop U قطار بدون ایست
to put to a pause U بحال ایست دراوردن
total stopping distance U طول ایست کامل
interludes U ایست میان دو پرده
haemostatic U وابسته به ایست خون
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
interlude U ایست میان دو پرده
what kind of a bird is that ? U چه قسم پرنده ایست
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
stop bit U بیت ایست نما
torpidity U حالت سستی ایست
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
hyphen U نشان اتصال ایست درسخن
patience is a virtue U شکیبائی خوی پسندیده ایست
the child is a wonder U این بچه عجوبه ایست
hyphens U نشان اتصال ایست درسخن
stopping sight distance U فاصله دید برای ایست
menopause U بند امدن قاعدگی ایست طمث
to taxi to a standstill U حرکت آخر تا به ایست رسیدن [هواپیما]
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
ease off U شل کنید
say no more U بس کنید
cautioned U توجه کنید
cautioning U توجه کنید
keep at it U مداومت کنید
attention to orders U توجه کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
make a hurry U عجله کنید
move out U حرکت کنید
accelerando کم کم تند کنید
oyez U گوش کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
push the door to U در راپیش کنید
cautions U توجه کنید
deletes U حذف کنید
deleted U حذف کنید
delete U حذف کنید
oyez U توجه کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
caution U توجه کنید
supposing U فرض کنید
vide infara U را نگاه کنید
dele U پاک کنید
suppose U فرض کنید
supposes U فرض کنید
repeat U تکرار کنید
i say U نگاه کنید
deleting U حذف کنید
hurry up U عجله کنید
hold hard U صبر کنید
wait a second U تامل کنید
leontief table U نگاه کنید به :
recive U مصرف کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
repeats U تکرار کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
opened U مروحه را باز کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
wait a second U یک خرده صبر کنید
NB U خوب دقت کنید
open U مروحه را باز کنید
chain U مراجعه کنید به CATENA
chains U مراجعه کنید به CATENA
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
opens U مروحه را باز کنید
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
observe silence U سکوت را رعایت کنید
trail U هدف را تعقیب کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
maydays U خطر کمک کنید
mayday U خطر کمک کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
supra U ببالا نگاه کنید
sus.per coll U حلق اویزش کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
out with him U اورا بیرون کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a little U کمی صبر کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
stoppages U توقف
stop code U کد توقف
parked U توقف
parks U توقف
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com