Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
control cubicle
U
ایستگاه فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
U
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
U
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string
U
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
all weather air station
U
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
sited
U
ایستگاه
site
U
ایستگاه
stations
U
ایستگاه
stationed
U
ایستگاه
stand
U
ایستگاه
sites
U
ایستگاه
station
U
ایستگاه
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
forward station
U
ایستگاه جلو
known datum point
U
ایستگاه معلوم
stand
U
بساط ایستگاه
ground position
U
ایستگاه زمینی
wireless station
U
ایستگاه بی سیم
substation
U
خرده ایستگاه
substation
U
ایستگاه فرعی
police station
U
ایستگاه پلیس
station house
U
ایستگاه کلانتری
space platform
U
ایستگاه فضایی
slave station
U
ایستگاه فرعی
reading station
U
ایستگاه خواندن
relay station
U
ایستگاه رله
relay station
U
ایستگاه واسطه
tide station
U
ایستگاه جزر و مد
police stations
U
ایستگاه پلیس
bus stops
U
ایستگاه اتوبوس
height of site
U
ارتفاع ایستگاه
master station
U
شاه ایستگاه
loading station
U
ایستگاه بارگیری
master station
U
ایستگاه اصلی
tracking stations
U
ایستگاه ردیابی
upper terminal
U
ایستگاه کوهستانی
orienting station
U
ایستگاه توجیه
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
bus stop
U
ایستگاه اتوبوس
remote station
U
ایستگاه دوردست
clients
U
ایستگاه پردازشگر
space stations
U
ایستگاه فضایی
station master
U
رئیس ایستگاه
stationmaster
U
رئیس ایستگاه
stationmasters
U
رئیس ایستگاه
air way station
U
ایستگاه کنترل
ambulance station
U
ایستگاه امبولانس
base end station
U
ایستگاه عقب
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
stopped
U
ایستگاه نقطه
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
wayside
U
ایستگاه فرعی
stop
U
ایستگاه نقطه
terminus
U
ایستگاه نهایی
client
U
ایستگاه پردازشگر
terminuses
U
ایستگاه نهایی
power stations
U
ایستگاه مولدنیرو
power station
U
ایستگاه مولدنیرو
weather station
U
ایستگاه هواشناسی
workstations
U
ایستگاه کاری
workstation
U
ایستگاه کاری
weather stations
U
ایستگاه هواشناسی
stopping
U
ایستگاه نقطه
exposure station
U
ایستگاه هوایی
control station
U
ایستگاه کنترل
climatological station
U
ایستگاه هواشناسی
enquiry station
U
ایستگاه پرس و جو
REQUEST STOP
U
ایستگاه درخواستی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
cabstand
U
ایستگاه درشکه
bus terminal
U
ایستگاه اتوبوس
fuelling station
U
ایستگاه سوختگیری
space station
U
ایستگاه فضایی
bus bay
U
ایستگاه اتوبوس
railway station
U
ایستگاه قطار
stops
U
ایستگاه نقطه
rawinsonde
U
ایستگاه راوین سوند
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
weather stations
U
ایستگاه هوا شناسی
remote station
U
ایستگاه دور دست
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
fire station
U
ایستگاه اتش نشانی
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
weather station
U
ایستگاه هوا شناسی
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
firehouse
U
ایستگاه اتش نشانی
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
pumping station
U
ایستگاه تلمبه زنی
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
alert station
U
ایستگاه اعلام خطر
alert station
U
ایستگاه اماده باش
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
net control
U
ایستگاه کنترل شبکه
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
pr etrol filling station
U
ایستگاه پمپ بنزین
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
railway station
U
ایستگاه راه اهن
lay-bys
U
جایگاه ایست ایستگاه
lay-by
U
جایگاه ایست ایستگاه
lay by
U
جایگاه ایست ایستگاه
fire stations
U
ایستگاه اتش نشانی
base line end station
U
ایستگاه انتهایی خط مبنا
remote station
U
ایستگاه راه دور
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
trig point
U
ایستگاه مثلث بندی
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
Where is the bus stop?
U
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
station house
U
ایستگاه راه اهن
stopping
U
متوقف کردن ایستگاه
stopped
U
متوقف کردن ایستگاه
stop
U
متوقف کردن ایستگاه
stops
U
متوقف کردن ایستگاه
central railway station
U
ایستگاه مرکزی راه اهن
We rushed ( hurried ) back to the train station.
U
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
relayed
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
client based application
U
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
relays
U
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relays
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed
U
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
Where is the nearest underground station?
U
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
consolidating station
U
ایستگاه تکمیل کننده بار
Where's the railway station?
U
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
U
به طرف ایستگاه راه آهن
floating mark
U
نقاط ایستگاه برجسته بینی
forward air control post
U
ایستگاه کنترل هوایی جلو
relay
U
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
How far is the bus stop ?
U
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
relay
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
station bar
U
رستوران ایستگاه راه آهن
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
transit station
U
ایستگاه عبوری راه اهن
track
[American E]
U
سکوی ایستگاه راه آهن
platform
U
سکوی ایستگاه راه آهن
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
serivce station
U
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
International Space Station
[ISS]
U
ایستگاه فضایی بین المللی
uplink
U
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
service station
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
outstation
U
ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
to pull out
U
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
depot
U
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
in the centre near the railway station
U
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
stuck beacon
U
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
depots
U
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
screening elevation
U
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
radial
U
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials
U
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
stations
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
homing station
U
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
station
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Drop me off in front of the train station!
U
من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
I want to leave the car in the railway station
U
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
reference station
U
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
stationed
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Take me to the main railway station!
U
مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
accomodation train
راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
concentrator
U
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
Last stop. All out.
U
آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن.
[حمل و نقل]
multifunction
U
ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
remoter
U
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
freddie
U
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
remotest
U
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote
U
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
gauging station
U
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
r method
U
روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
access control
U
بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com