English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
broadcast station U ایستگاه فرستنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
radio position finding U روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
Other Matches
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
shipper U فرستنده
agent U فرستنده
transmitter U فرستنده
agents U فرستنده
forwarder U فرستنده
transmitters U فرستنده
transmitting set U فرستنده
sending set U فرستنده
wireless station U فرستنده
senders U فرستنده
sender U فرستنده
chooser U فرستنده
consignor U فرستنده
dispatcher U فرستنده
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
transmitters U دستگاه فرستنده
television broadcasting station U فرستنده تلویزیون
transceiver U فرستنده و گیرنده
pulse transmitter U فرستنده پالس
mobile station U فرستنده متحرک
transmitting antenna U انتن فرستنده
transreceiver U فرستنده و گیرنده
consignor U فرستنده کالا
transmitter U دستگاه فرستنده
transmitter U فرستنده رادیویی
service area U برد فرستنده
transmitters U فرستنده رادیویی
sending state U کشور فرستنده
noise transmitter U فرستنده پارازیت
amateur transmitter U فرستنده اماتور
forwarding country U کشور فرستنده
sender U فرستنده پیام
intermediate transmitter U فرستنده میانی
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
jamming transmitter U فرستنده پارازیت
senders U فرستنده پیام
amateur station U فرستنده تفننی
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
directional transmitter U فرستنده جهت دار
amateur station call letters U علامت فرستنده تفننی
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
handie talkie U فرستنده دستی کوچک
reverse U داده ازگیرنده به فرستنده
reversed U داده ازگیرنده به فرستنده
reverses U داده ازگیرنده به فرستنده
reversing U داده ازگیرنده به فرستنده
handsets U دستگاه فرستنده وگیرنده
shipper U فرستنده کالا با کشتی
impluse sender U فرستنده ضربه جریان
handset U دستگاه فرستنده وگیرنده
directive sending U فرستنده جهت دار
long wave transmitter U فرستنده موج بلند
amateur bands U باندهای فرستنده تفننی
transmissive U انتقال دهنده فرستنده
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
ultrashort wave transmitter U فرستنده موج خیلی کوتاه
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk U تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
squad car U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
carriers U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
universal U transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
routes U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
communication U مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
route U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
roams U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
transceiver U گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
backwards U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
roam U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roaming U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
station U ایستگاه
stationed U ایستگاه
site U ایستگاه
sited U ایستگاه
sites U ایستگاه
stations U ایستگاه
stand U ایستگاه
synchronization U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
loading station U ایستگاه بارگیری
forward station U ایستگاه جلو
control cubicle U ایستگاه فرمان
exposure station U ایستگاه هوایی
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
control station U ایستگاه کنترل
railway station U ایستگاه قطار
known datum point U ایستگاه معلوم
orienting station U ایستگاه توجیه
slave station U ایستگاه فرعی
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
tide station U ایستگاه جزر و مد
reading station U ایستگاه خواندن
relay station U ایستگاه رله
relay station U ایستگاه واسطه
substation U خرده ایستگاه
substation U ایستگاه فرعی
station house U ایستگاه کلانتری
traverse station U ایستگاه پیمایش
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
master station U ایستگاه اصلی
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
ground position U ایستگاه زمینی
height of site U ارتفاع ایستگاه
remote station U ایستگاه دوردست
tracking stations U ایستگاه ردیابی
tracking station U ایستگاه ردیابی
wireless station U ایستگاه بی سیم
master station U شاه ایستگاه
space platform U ایستگاه فضایی
stationmaster U رئیس ایستگاه
space stations U ایستگاه فضایی
space station U ایستگاه فضایی
base end station U ایستگاه عقب
power stations U ایستگاه مولدنیرو
terminus U ایستگاه نهایی
clients U ایستگاه پردازشگر
client U ایستگاه پردازشگر
broadcasting station U ایستگاه رادیو
ambulance station U ایستگاه امبولانس
terminuses U ایستگاه نهایی
stationmasters U رئیس ایستگاه
bus stops U ایستگاه اتوبوس
bus stop U ایستگاه اتوبوس
station master U رئیس ایستگاه
police stations U ایستگاه پلیس
stopping U ایستگاه نقطه
air way station U ایستگاه کنترل
weather station U ایستگاه هواشناسی
weather stations U ایستگاه هواشناسی
bus bay U ایستگاه اتوبوس
police station U ایستگاه پلیس
workstations U ایستگاه کاری
stopped U ایستگاه نقطه
workstation U ایستگاه کاری
climatological station U ایستگاه هواشناسی
stops U ایستگاه نقطه
coast station U ایستگاه ساحلی
stand U بساط ایستگاه
power station U ایستگاه مولدنیرو
cabstand U ایستگاه درشکه
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
wayside U ایستگاه فرعی
stop U ایستگاه نقطه
session U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
acknowledged mail U تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
sessions U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
fire station U ایستگاه اتش نشانی
professional workstation U ایستگاه کار حرفهای
stopped U متوقف کردن ایستگاه
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
weather stations U ایستگاه هوا شناسی
stops U متوقف کردن ایستگاه
rawinsonde U ایستگاه راوین سوند
trig point U ایستگاه مثلث بندی
remote station U ایستگاه راه دور
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
remote station U ایستگاه دور دست
stopping U متوقف کردن ایستگاه
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
railway station U ایستگاه راه اهن
weather station U ایستگاه هوا شناسی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
station house U ایستگاه راه اهن
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
firehouse U ایستگاه اتش نشانی
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com