Perdic | ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	way station U	ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	emerging traffic U	جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
	merging traffic U	ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
	diverticulum U	جاده فرعی
	sidetrack U	جاده فرعی
	sidetracked U	جاده فرعی
	byroad U	جاده فرعی
	by path U	جاده فرعی
	backway U	جاده فرعی
	bypath U	جاده فرعی
	spur track U	جاده فرعی
	secondary road U	جاده فرعی یا درجه 2
	imit ative deception U	فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
	way point U	ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
	shunpike U	جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
	divided highway [American E] U	شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
	underpass U	مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
	underpasses U	مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
	subspecies U	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
	road screen U	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
	by pass U	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
	by pass U	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
	ecotype U	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
	going U	وضع جاده زمین جاده
	service road U	جاده کناری جاده سرویس
	key station U	ایستگاههای کلید
	net authentication U	معرفی ایستگاههای شبکه
	aberration	کج راهی
	explosive bolt U	سه راهی
	classification yard line U	دو راهی
	sidings U	دو راهی
	siding U	دو راهی
	outstation U	ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
	downsize U	که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
	departing U	راهی شدن
	non-cooperation U	ناسر به راهی
	depart U	راهی شدن
	waif U	بچه سر راهی
	knees U	سه گوشه سه راهی
	slideway U	راهی که دران سر
	interchanging U	پل چند راهی
	foundlings U	بچه سر راهی
	interchanges U	پل چند راهی
	aberration	کج راهی انحراف
	jct U	چند راهی
	interchange U	پل چند راهی
	fall back <idiom> U	راهی شدن
	socket U	دو راهی لوله
	foundling U	بچه سر راهی
	departs U	راهی شدن
	knee U	سه گوشه سه راهی
	y track U	سه راهی در خط اهن
	explosive bolt U	سه راهی انفجاری
	n way switch U	گزینه N راهی
	interchanged U	پل چند راهی
	feeds U	وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
	feed U	وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
	fosters U	بچه سر راهی پرستار
	to take a course U	راهی را پیش گرفتن
	by hook or by crook <idiom> U	بههر راهی ،به هر طریقی
	collecting tee U	سه راهی جمع کننده
	fostering U	بچه سر راهی پرستار
	fostered U	بچه سر راهی پرستار
	foster U	بچه سر راهی پرستار
	distributing tee U	سه راهی توزیع کننده
	great divide U	دو راهی مرگ و زندگی
	socket putty	[بطانه دو راهی لوله]
	There is always a right way of doing everything. U	هرکاری راهی دارد
	overlap tell U	رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
	go U	درصدد بودن راهی شدن
	goes U	درصدد بودن راهی شدن
	to fret a passage U	راهی رابوسیله سایش بازکردن
	break fresh ground <idiom> U	از راهی تازه به جایی رسیدن
	companion hatchway U	راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
	track clearer U	جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
	road distance U	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
	back end server U	کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
	ring U	تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
	AFP U	پروتکل ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در یک شبکه کامپیوترهای Macintosh Apple
	dials U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	dial U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	dialed U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	dialled U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	scalar U	پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
	distributing U	سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
	distribute U	سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
	distributes U	سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
	agents U	نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
	agent U	نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
	AppleTalk U	پروتکل هایی که برای ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در کامپیوترهای شبکه Macintosh Apple استفاده می شوند
	stbtitle U	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
	token bus network U	EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
	token U	بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
	tokens U	بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
	processor U	استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
	advanced U	پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
	token passing U	روش کنترل دستیابی به شبکه محلی با استفاده از بستههای Token. ایستگاههای کاری پیش از دریافت Token نمیتوانند داده ارسال کنند
	sublease U	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
	enterprise network U	شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
	dediction of way U	هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
	call-up U	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
	call-ups U	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
	call up U	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
	APPC U	پروتکلهای IBM که امکان ارتباط peer-to-peer بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA را میدهد که به پروتکلهای LU هم معروف است
	globally U	1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
	global U	1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
	structuring U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	structures U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	structure U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	multicast packet U	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
	secondary effect U	اثر فرعی
	ancillary U	فرعی
	by-effect U	اثر فرعی
	accessorial U	فرعی
	minor U	فرعی
	incidents U	فرعی
	incident U	فرعی
	fall-out [side effect] U	اثر فرعی
	tributary U	فرعی
	tributaries U	فرعی
	inferiors U	فرعی
	inferior U	فرعی
	branch lines U	خط فرعی
	branch line U	خط فرعی
	subsidiaries U	فرعی
	subsidiary U	فرعی
	byeffect U	اثر فرعی
	min U	فرعی
	spillover effect U	اثر فرعی
	accessory U	فرعی
	petty U	فرعی
	by U	فرعی
	adjuncts U	فرعی
	succursal U	فرعی
	adjunct U	فرعی
	secondary U	فرعی
	second class U	فرعی
	half deck U	پل فرعی
	subaltern U	فرعی
	adverse reaction U	اثر فرعی
	derivative U	فرعی
	derivatives U	فرعی
	lateral U	فرعی
	sub dam U	سد فرعی
	extrinsic U	فرعی
	subalterns U	فرعی
	lines U	جاده
	line U	جاده
	pads U	جاده
	pad U	جاده
	path U	جاده
	road bed U	کف جاده
	ruts U	رد جاده
	rut U	رد جاده
	blocking U	سد جاده
	paths U	جاده
	road blocks U	سد جاده
	tracks U	جاده
	roadable U	جاده رو
	invious U	بی جاده
	roadbed U	کف جاده
	way U	جاده
	pathway U	جاده
	roadless U	بی جاده
	turnpike U	جاده
	pathways U	جاده
	turnpikes U	جاده
	hard core U	پی جاده
	road block U	سد جاده
	tracked U	جاده
	route U	جاده
	roadways U	جاده
	causeway U	جاده
	causeways U	جاده
	road	جاده
	track U	جاده
	roadability U	جاده رو
	routes U	جاده
	roadway U	جاده
	roads U	جاده
	articulated connecting rod U	شاتون فرعی
	suborder U	راسته فرعی
	auxiliary activity U	فعالیت فرعی
	subclass U	طبقه فرعی
	auxiliary switch U	کلید فرعی
	avocation U	کار فرعی
	sub station U	پست فرعی
	subagency U	نمایندگی فرعی
	substation U	ایستگاه فرعی
	subclass U	شعبه فرعی
	submenu U	منوی فرعی
	subfamily U	خانواده فرعی
	subdirectory U	فهرست فرعی
	dixings U	ارایشهای فرعی
	episodes U	داستان فرعی
	episode U	داستان فرعی
	subfamily U	تیره فرعی
	affluent U	رود فرعی
	subgenus U	تیره فرعی
	subgenus U	جنس فرعی
	accessory nerve U	عصب فرعی