English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parallel aerofoil U ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steady as you go U راه ثابت باشد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
variable sweep U ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
diffuser area ratio U نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
all day long U درتمام روز
all along U درتمام مدت
evermore U درتمام وقت
All along . Throuout this time. U درتمام این مدت
this U درتمام این مدت
through out U درتمام مدت سرتاسر
he did not est all night U درتمام شب ارام نگرفت
all this while U درتمام این مدت
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
yean round U کار کننده درتمام سال
homoecious U دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
cross section U مقطع
profiled U مقطع
profile U مقطع
sections U مقطع
section U مقطع
profiles U مقطع
segment U مقطع
cutting U مقطع
segments U مقطع
tablature U مقطع
profiling U مقطع
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
transverse section U مقطع عرضی
necking U تنگی مقطع
area U سطح مقطع
cross section U سطح مقطع
transition section U مقطع تبدیل
areas U سطح مقطع
conic section U مقطع مخروطی
trough section U مقطع ناودانی
profiling U مقطع عرضی
profiled U مقطع عرضی
profile U مقطع عرضی
compact section U مقطع فشرده
coil section U مقطع بوبین
profiles U مقطع عرضی
cross section U مقطع عرضی
root section U مقطع ریشه
absorption cross section U مقطع جذب
sectional area U سطح مقطع
half section U نیم مقطع
oblique section U مقطع اریب
aerofoil U مقطع ایرودینامیکی
cross section area U سطح مقطع
circular cross section U مقطع گرد
soil profile U مقطع خاک
lobule U مقطع کوچک
cross reaction U سطح مقطع
structural section U مقطع سازهای
airfoil U مقطع ایرودینامیکی
rectangular section U مقطع مستطیلی
oblique section U مقطع مایل
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
transection U برش یا مقطع عرضی
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
vintage model U الگوی مقطع زمانی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
cross section U سطح مقطع موثر
work surface U سطح مقطع اصلی
horseshoe shaped section U مقطع نعل اسبی
interrupted quick flashing light U چشمک زن تند مقطع
intermediate frequency section U مقطع فرکانس میانی
inelastic cross section U مقطع برخورد ناکشسان
box section U مقطع قوسی سکل
work surfaces U سطح مقطع اصلی
cross section U سطح مقطع عرضی
box spar U تیرکهای با مقطع مربع
egg shaped section U مقطع تخم مرغی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
flumming U تنگ کردن مقطع جریان اب
winding crodd section U سطح مقطع سیم پیچی
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
con di nozzle U نازل موتورجت با مقطع همگرا
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
uncurtailed bars U ارماتور بدون تقلیل مقطع
syllabify U تقسیم به هجای مقطع کردن
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
podite U مقطع با بند پای بندپایان
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
syllabary U جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
economic section U انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
three square U سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
poiseuille flow U جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
mandrel U جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio U نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag U پسای مقطع پسای نیمرخ
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
static U ثابت
steadied U ثابت
firmest U ثابت
firms U ثابت
firmer U ثابت
solid U ثابت
firm U ثابت
solids U ثابت
rugged U ثابت
equable U ثابت
stationary U ثابت
immovable U ثابت
standstill U ثابت
invariable U ثابت
loyal U ثابت
fix U ثابت
specifics U ثابت
established U ثابت
fixes U ثابت
steadier U ثابت تر
thetic U ثابت
permanent U ثابت
thetical U ثابت
specific U ثابت
changeless U ثابت
settled U ثابت
fixed U ثابت
unshaken U ثابت
pat U ثابت
steadying U ثابت
constant U ثابت
stable U ثابت
stables U ثابت
steady U ثابت
pats U ثابت
patted U ثابت
resolute U ثابت
disputeless U ثابت
fixed bridge U پل ثابت
leger or ledger U ثابت
undeviating <adj.> U ثابت
unswerving <adj.> U ثابت
sustain U ثابت
sustained U ثابت
sustains U ثابت
fixing U ثابت
fiducial U ثابت
patting U ثابت
steadiest U ثابت
steadies U ثابت
true U ثابت
hard and fast U ثابت
truer U ثابت
inalterable U ثابت
truest U ثابت
indelible U ثابت
incommutable U ثابت
pegged U ثابت
constants U ثابت
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
at this age U [در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن]
quantum of action U ثابت پلانک
punctual U ثابت در یک نقطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com