Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
common
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
formative
U
تشکیل دهنده
former
U
تشکیل دهنده
organizer
U
تشکیل دهنده
organisers
U
تشکیل دهنده
organizers
U
تشکیل دهنده
fundametal
U
بنیادی تشکیل دهنده
constituents
U
جزء تشکیل دهنده
constituents
U
سازه تشکیل دهنده
syndicator
U
تشکیل دهنده اتحادیه
constitutive
U
تشکیل دهنده ساختمانی
nuclei
U
هسته تشکیل دهنده
constituent
U
سازه تشکیل دهنده
nucleus
U
هسته تشکیل دهنده
constituent
U
جزء تشکیل دهنده
structual constituent
U
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
incorporator
U
تشکیل دهنده ترکیب کننده
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
cellular unit
U
هسته اصلی تشکیل دهنده یکان
holography
U
ایجاد تصویر لیزری
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
illustrators
U
نشان دهنده تصویر کش
illustrator
U
نشان دهنده تصویر کش
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
imaging
U
روش ایجاد تصویر روی صفحه نمایش .
chord plane
U
صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
hidden
U
خط وی تشکیل دهنده شی سه بعدی ولی هنگام نمایش آن به صورت دوبعدی پاک می شوند
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
authoring
U
ایجاد یک برنامه چند رسانهای با استفاده از صوت و تصویر و عکس
turtles
U
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtle
U
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
heterosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
lobe
U
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobes
U
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
image
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
images
U
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
presentation software
U
برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
autochthonous
U
تشکیل شده یا ایجاد شده در محل خود
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
elevator
U
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevators
U
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
object oriented
U
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
question marks
U
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark
U
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
viewer
U
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewers
U
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
orogeny
U
ایجاد کوه تشکیل کوه
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hologram
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
The two parties seem irreoncilable.
U
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
addressability
U
کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
curvilineal
U
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
highlighted
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlight
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
resolutions
U
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution
U
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
phillips curve
U
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
camber
U
منحنی کردن
cambers
U
منحنی کردن
evolute
U
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
inflecting
U
منحنی کردن گرداندن
inflects
U
منحنی کردن گرداندن
inflected
U
منحنی کردن گرداندن
inflect
U
منحنی کردن گرداندن
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
append
U
اضافه کردن
adding
U
اضافه کردن
step up
U
اضافه کردن
eke
U
اضافه کردن بر
subjoin
U
اضافه کردن
adds
U
اضافه کردن
imburse
U
اضافه کردن
add
U
اضافه کردن
add
U
اضافه کردن
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
superadd
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superaddition
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
rounding
U
با منحنی کردن گوشههای تیز
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
run up
<idiom>
U
به مقدارچیزی اضافه کردن
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
add in memory
اضافه کردن به حافظه
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
lead curve
U
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
vocalize
U
تلفظ کردن تشکیل دادن
ring up
<idiom>
U
اضافه کردن آمار پولی
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
curve
U
خط منحنی منحنی مسیر
curving
U
خط منحنی منحنی مسیر
curves
U
خط منحنی منحنی مسیر
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
shore up
<idiom>
U
اضافه کردن چیزی که ضعیف است
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
raise
U
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
raises
U
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
iso product curve
U
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
complementing
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complemented
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
condition
U
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
complement
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complement
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
yowled
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowl
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precluding
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluded
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowling
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precludes
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowls
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
refreshes
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshed
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
aggravates
U
اضافه کردن خشمگین کردن
aggravated
U
اضافه کردن خشمگین کردن
augmenting
U
اضافه کردن تقویت کردن
aggravate
U
اضافه کردن خشمگین کردن
augmented
U
اضافه کردن تقویت کردن
augment
U
اضافه کردن تقویت کردن
augments
U
اضافه کردن تقویت کردن
image
U
تصویر کردن
portraits
U
تصویر کردن
portraiture
U
تصویر کردن
portrait
U
تصویر کردن
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
engender
U
ایجاد کردن
create
U
ایجاد کردن
engendered
U
ایجاد کردن
screeched
U
ایجاد کردن
screeches
U
ایجاد کردن
engendering
U
ایجاد کردن
creates
U
ایجاد کردن
engenders
U
ایجاد کردن
screech
U
ایجاد کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com