English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lymphmatosis U ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
lymphomatous U دارای بافت لنفی
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
arach noid U بافتهای نرم و شل
stupa U کلاله بافتهای حصیری
paranephritis U اماس بافتهای گرداگردگرده
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
parosteitis U اماس بافتهای پیرامون استخوان
histoloysis U تجزیه وتحلیل بافتهای بدن
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
endobiotic U زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
leukosis U زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
apomixis U تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
histogen U منطقه روشن محدودیا غیر محدودی از بافتهای اولیه
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
weapon troops U قسمتهای ادوات
sang banshin U قسمتهای دست
field commands U قسمتهای رزمی
innards U قسمتهای داخلی
signal services U قسمتهای مخابراتی
military services U قسمتهای نظامی
administrative services U قسمتهای اداری
reserve components U قسمتهای احتیاط ارتش
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
modular U دارای قسمتهای کوچک
alate U دارای قسمتهای جناحی
lobar U واقع در قسمتهای ریه
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
pare U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pares U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
check off list U برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
reconditions U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
recondition U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
gambusia U ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
reconditioned U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
upgrading U به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
principal parts U قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
mullion U جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
munnion U جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
threads U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi U مرکب الفرس متن الفرس مرکب
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
FDISK U امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
degradation U اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
professional service U تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
parasyntetic U مرکب
mixed U مرکب
combined U مرکب
roadsters U مرکب
conposite U مرکب
complexity U مرکب
multiplex U مرکب
composed U مرکب
roadster U مرکب
formant U مرکب
complexities U مرکب
hybrid U مرکب
tracing ink U مرکب
combined arms U مرکب
composite U مرکب
compounds U مرکب
compounded U مرکب
inks U مرکب
compound U مرکب
complex U مرکب
complexes U مرکب
ink pad U مرکب زن
ink U مرکب
compound magnet U مغناطیس مرکب
ink bag U کیسه مرکب
compound circuit U مدار مرکب
compound motion U حرکت مرکب
magnetic battery U مغناطیس مرکب
composite U چیز مرکب
combination lantern U فانوس مرکب
compound lens U عدسی مرکب
compound catenary U اویزانداری مرکب
ink pot U مرکب دان
pad U مرکب خشک کن
pads U مرکب خشک کن
compound curve U انحناء مرکب
flitched beam U تیر مرکب
ink eraser U مرکب پاک کن
binary explosive U سوختارشدید مرکب
onomastic U مرکب از اسم
india ink U مرکب چین
Indian ink U مرکب چین
ink bottle U مرکب دان
composite U یکان مرکب
synthetic U مرکب از موادمصنوعی
saccharic U مرکب ازساخارین
compound bending U خمش مرکب
compound probability U احتمال مرکب
compound statement U جمله مرکب
double ignorance U جهل مرکب
build up section U مقاطع مرکب
diphthongs U مصوت مرکب
diphthong U مصوت مرکب
built up section U مقاطع مرکب
consists U مرکب بودن از
consisting U مرکب بودن از
chinese ink U مرکب چین
cuttle U ماهی مرکب
cuttle fish U ماهی مرکب
consisted U مرکب بودن از
decomposite U مرکب درمرکب
decompound U مرکب درمرکب
dense ignorance U جهل مرکب
printer's ink U مرکب چاپ
printing ink U مرکب چاپ
compound wound generator U مولد مرکب
compound interest U بهره مرکب
compound interest U ربح مرکب
compound wound motor U موتور مرکب
oaten U مرکب از دانههای جو
combination fixture U اویز مرکب
converter valve U لامپ مرکب
girders U تیر مرکب
combination current U جریان مرکب
pully block U قرقره مرکب
built up lining U پوشش مرکب
copying ink U مرکب کپیه
build up lining U پوشش مرکب
parasyntetic U مشتق و مرکب
consist U مرکب بودن از
interest on interest U ربح مرکب
combined staff U ستاد مرکب
compounded U ماده مرکب
compounded U اتصال مرکب
girder U تیر مرکب
compounded U جسم مرکب
compounded U لفظ مرکب
inks U مرکب زدن
combined stresses U تنش مرکب
combined stresses U تنشهای مرکب
company team U تیم مرکب
compound U ماده مرکب
compound U اتصال مرکب
inker U مرکب نویس
magnetic ink U مرکب مغناطیسی
ink U مرکب زدن
compounds U لفظ مرکب
compounds U جسم مرکب
combined circuit U مدار مرکب
combined bill of laning U بارنامه مرکب
combined command U یکان مرکب
inkiness U سیاهی مرکب
hybrid wave U موج مرکب
combined arms team U تیم مرکب
compounds U ماده مرکب
compound converter U تبدیل گر مرکب
lenticular U مرکب از عدسی
compounds U اتصال مرکب
wound pole U قطب مرکب
combined footing U شالوده مرکب
combined forces U نیروهای مرکب
drawing ink U مرکب رسم
compositive cideo U ویدئوی مرکب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com