English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She wI'll be a loser if she refuses. U اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He wouldnt dare refuse. U سگ کیست که قبول نکند
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
damped wave U موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
The sun has set (hadd set). U آفتاب رفته است ( رفته بود )
dwindled U رفته رفته کوچک شدن
dwindles U رفته رفته کوچک شدن
dwindling U رفته رفته کوچک شدن
dwindle U رفته رفته کوچک شدن
to peter out U رفته رفته کوچک شدن
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
sack U کیسه خواب کیسه سربازی
sacked U کیسه خواب کیسه سربازی
marsupium U کیسه جانوار کیسه دار
sacks U کیسه خواب کیسه سربازی
sacker U کیسه پرکن کیسه ساز
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
god defend U خدا نکند
heaven f. U خدا نکند
absit omen U خدا نکند
God (Heaven) forbid! U خدا نکند !
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
polarities U و قطعه کار نکند
polarity U و قطعه کار نکند
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
Until a man has shown humility he cannot attain gr. <proverb> U آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
back level U نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
frenetical U از جا در رفته
gradually <adv.> U رفته رفته
by degrees <adv.> U رفته رفته
in process of time U رفته رفته
bit by bit <adv.> U رفته رفته
by inches U رفته رفته
short tempered U از جا در رفته
departed U رفته
inchmeal U رفته رفته
dislocated U در رفته
gradually U رفته رفته
thrawart U در رفته
averaged U روی هم رفته
on average [on av.] U روی هم رفته
averages U روی هم رفته
averaged U روی هم رفته
off shade U رنگ رفته
unbridle U مهاردر رفته
installed <adj.> <past-p.> U بکار رفته
deployed <adj.> <past-p.> U بکار رفته
overseen U غلط رفته
red-hot U ازجادر رفته
truncated soil U خاک رو رفته
chafed U پوست رفته
madding U از کوره در رفته
applied <adj.> <past-p.> U بکار رفته
appointed <adj.> <past-p.> U بکار رفته
average U روی هم رفته
cavetto U [پخی تو رفته]
gone <adj.> U از دست رفته
neater U شسته و رفته
overall U رویهم رفته
overalls U رویهم رفته
neat U شسته و رفته
weatherbeaten U رنگ و رو رفته
smudgy U رنگ و رو رفته
smudgiest U رنگ و رو رفته
smudgier U رنگ و رو رفته
pulled U تحلیل رفته
neatest U شسته و رفته
day a day U روی هم رفته
averaging U روی هم رفته
windswept U بر باد رفته
retreating forehead U پیشانی تو رفته
I'm glad he's gone. U خوشحالم که او رفته.
on a par U روی هم رفته
altogether U روی هم رفته
defunct U ازبین رفته
deep-set U فرو رفته
jitters U از کوره در رفته
iam bored U حوصله ام سر رفته
he knew that i had gone U او میدانست که من رفته ام
in the a U روی هم رفته
i have been to paris U پاریس رفته ام
first and last U روی هم رفته
all told U روی هم رفته
exhausted U تحلیل رفته
extinct U ازبین رفته
in the lump U روی هم رفته
sunken U فرو رفته
by and large <idiom> U روی هم رفته
emaciated U گوشت رفته
consumptive U تحلیل رفته
consumptives U تحلیل رفته
away U غایب رفته
pallid U رنگ رفته
all in all U روی هم رفته
inserted <adj.> <past-p.> U بکار رفته
averagly U روی هم رفته
frantic U ازکوره در رفته
it has escaped my remembrance U از خاطرم رفته
frenzied U ازجا در رفته
sacs U کیسه
sac U کیسه
ice-caps U کیسه یخ
theca U کیسه
bagging U کیسه
sandbag U کیسه شن
sandbagged U کیسه شن
sandbagging U کیسه شن
purse U کیسه
pursing U کیسه
purses U کیسه
bagful U یک کیسه
bourse U کیسه
ice-cap U کیسه یخ
pouch U کیسه
ice cap U کیسه یخ
vesica U کیسه
vesicle U کیسه
water bag U کیسه اب
valises U کیسه
cyst U کیسه
pursed U کیسه
cysts U کیسه
bladder U کیسه
bladders U کیسه
valise U کیسه
saddle bag U کیسه اب
pouches U کیسه
sandbags U کیسه شن
lyster bag U کیسه اب
icebag U کیسه یخ
hydatid U کیسه اب
sacked U کیسه
sack U کیسه
cod U کیسه
sinuses U کیسه
money bag U کیسه
sinus U کیسه
purseful U کیسه
sacks U کیسه
pickpockrt U کیسه بر
bag U کیسه
bags U کیسه
ballast U کیسه شن
advanced pawn U پیاده پیش رفته
tacky U رنگ ورو رفته
As limp as a rag. U شل واز حال رفته
lost U از دست رفته ضایع
pale U رنگ رفته بی نور
immersed in debt U فرو رفته در فرض
income forgone U درامداز دست رفته
go out the window <idiom> U اثرش از بین رفته
palest U رنگ رفته بی نور
paler U رنگ رفته بی نور
he must have gone U باید رفته باشد
he is off to the war U رفته است به جنگ
sunken eyes U چشمان فرو رفته
washed up U بکلی تحلیل رفته
He is on leave of absence . U مرخصی رفته است
lorn U از دست رفته بربادرفته
lost chain U زنجیره از دست رفته
saddle nose U بینی فرو رفته
Have you been there recently (lately) U تازگیها آنجا رفته ای ؟
powering U توان از دست رفته
what is done cannot be undone U اب رفته بجوی برنمیگردد
neater U شسته و رفته مرتب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com