English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2768 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
i had no a U چاره دیگری نداشتم
I didnt expect it from you of all people . U ازتویکی توقع نداشتم
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
i had half a mind to go U چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
particianship U شرافت
honor U شرافت
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
gentility U شرافت نجابت
ennobled U شرافت دادن بلندکردن
ennobling U شرافت دادن بلندکردن
ennobles U شرافت دادن بلندکردن
respect oneself U شرافت نفس داشتن
ennoble U شرافت دادن بلندکردن
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
self respect U شرافت نفس مناعت طبع
To pawn ones life ( honour) . U زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
to respect oneself U رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
hydrophilic U اب دوست
dienophile U دی ان دوست
amicable U دوست
hydrophilic compound U اب دوست
bozo U دوست
heart to heart U دوست
heart-to-heart U دوست
leal U دوست
heart-to-hearts U دوست
schoolmates U دوست
schoolmate U دوست
philoginous U زن دوست
formalist U دوست
philogynist U زن دوست
friendless U بی دوست
chums U دوست
buddies U دوست
friends U دوست
ally U دوست
allying U دوست
chum U دوست
unfriended U بی دوست
friend U دوست
buddy U دوست
social U جمعیت دوست
anglophile U انگلیسی دوست
bibliophil U کتاب دوست
friends U دوست کردن
fraternised U دوست بودن
cater cousin U دوست صمیمی
chessist U شطرنج دوست
germanophil U المان دوست
gallophile U فرانسه دوست
friendly state U کشور دوست
social U گروه دوست
francophile U فرانسه دوست
francophil U فرانسه دوست
electrophile U الکترون دوست
dislikeable U دوست نداشتنی
dislikable U دوست نداشتنی
friend U دوست کردن
dendrophilous U درخت دوست
culturist U فرهگ دوست
fraternises U دوست بودن
amativeness U دوست داشتن
acidophile U اسید دوست
liked U دوست داشتن
like U دوست داشتن
dislikes U دوست نداشتن
disliking U دوست نداشتن
cobber U دوست صمیمی
cronies U دوست صمیمی
crony U دوست صمیمی
affect U دوست داشتن
sporting U بازی دوست
affects U دوست داشتن
disliked U دوست نداشتن
likes U دوست داشتن
acidophile U ترشی دوست
fraternising U دوست بودن
fraternized U دوست بودن
fraternizes U دوست بودن
boyfriends U دوست پسر
boyfriend U دوست پسر
likeable U دوست داشتنی
likable U دوست داشتنی
fraternizing U دوست بودن
dislike U دوست نداشتن
ornithophilous U مرغ دوست
gregarious U گروده دوست
hail fellow U دوست صمیمی
pen pal U دوست قلمی
girlfriends U دوست دختر
girlfriend U دوست دختر
family men U زن و بچه دوست
family man U زن و بچه دوست
careerists U حرفه دوست
careerist U حرفه دوست
zoophilous U حیوان دوست
zoophilic U حیوان دوست
xenophile U بیگانه دوست
to make a friend of U دوست شدن با
sweet tooth U شیرینی دوست
solomon U صلح دوست
saprophytic U پوده دوست
pen pal U دوست مکاتبهای
pen pals U دوست قلمی
pen pals U دوست مکاتبهای
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
unlovely U دوست نداشتنی
psychrophilic U سرما دوست
pornerastic U جنده دوست
his friend's murder U قتل دوست او
isophilic U همجنس دوست
intimado U دوست صمیمی
phihellenic U یونانی دوست
hydrophilic compound U ترکیب اب دوست
hydrophilic U ترکیب اب دوست
hydrophilic U اب دوست علاقمند به اب
hydrophile U اب دوست علاقمند به اب
humnanist U همنوع دوست
humansit U انسان دوست
hemophile U خون دوست
heliophilous U افتاب دوست
hand in glove U دوست همراز
hand in glove U دوست یک دل ویکزبان
hand and glove U دوست همراز
hand and glove U دوست یک دل ویکزبان
kissing kind U باهم دوست
lipophilic U چربی دوست
liquorish U نوشابه دوست
philotechnic U صناعت دوست
philotechnic U صنعت دوست
philobiblic U کتاب دوست
philhellenic U دوست یونان
philhellene U دوست یونان
philanthrope U بشر دوست
phiadelphian U نوع دوست
patiot U میهن دوست
oxyphile U اسید دوست
oxyphil U اسید دوست
nucleophile U هسته دوست
negrophil U سیاه دوست
negrophil U زنگی دوست
necrophilous U لاشه دوست
myrmecophilous U مورجه دوست
lithophilous U سنگ دوست
halophilous U نمک دوست
expressionist U حالت دوست
expressionism U حالت دوست
philanthropists U بشر دوست
philanthropist U بشر دوست
I need my e U من دوست دارم
lovely U دوست داشتنی
lovable U دوست داشتنی
loveable U دوست داشتنی
loveliest U دوست داشتنی
humanitarian U بشر دوست
lovelier U دوست داشتنی
peaceable U صلح دوست
rats U دوست بی وفا
loyalists U دولت دوست
warlike U جنگ دوست
patriotic U میهن دوست
fraternize U دوست بودن
loyalist U دولت دوست
patriot U وطن دوست
patriots U وطن دوست
the more better the best U هر چه بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
the more U بیشتر
mainly U بیشتر
for the most part U بیشتر
principally U بیشتر
further U بیشتر
furthered U بیشتر
furthering U بیشتر
furthers U بیشتر
mostly U بیشتر
more and more U هی بیشتر
more than U بیشتر از
large adv U بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
rather U بیشتر
more U بیشتر
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
I like to be friends with you. U من می خوام با تو دوست بشم.
xerophylus plant U گیاه خشک دوست
endearing U دوست داشتنی کننده
one's second self U دوست صمیمی شخص
celibatarian U عزب یاتجرد دوست
A steadfast(firm, staunch) friend. U دوست پر وپا قرص
A steadfast (constant) friend. U دوست ثابت وپابر جا
He is a close friend of mine . U دوست نزدیک من است
Recent search history Forum search
1incentive
1friend
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1The more you care
1pedal pamping
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
2تعریف فونتیک چیست؟
2بازوی دست راست
1tajwid
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com