English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
if he has found it U اگر ان را پیدا کرده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Our company has some pecuniary difficulties . U شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
They have come out with a new gimmick to attract customers . U کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
one should not drop the pilot U شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
he can scarcely have done that U مشکل این کار را کرده باشد
springer U قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
croppy U کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
votaress U زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
faults U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
no matter how he has done it U هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
The victim had done nothing to incite the attackers. U شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
a rare bird U کم پیدا
visible U پیدا
in a good light U پیدا
prosilient U پیدا
phenomenal U پیدا
apparent U پیدا
indiscernible able U نا پیدا
visibility U پیدا
axiomatical U پیدا
phenomenally U پیدا
to look up U پیدا کردن
pin point U پیدا کردن
to figure up پیدا کردن
finds U پیدا کردن
track U پیدا کردن
to pick up U پیدا کردن
detect U پیدا کردن
detected U پیدا کردن
detecting U پیدا کردن
to search out U پیدا کردن
tracked U پیدا کردن
to pluck up one's heart U دل پیدا کردن
tracks U پیدا کردن
open roof U بام پیدا
exposures U پیدا شدن
find U پیدا کردن
averaged U پیدا کردن
average U پیدا کردن
gains U پیدا کردن
finder U پیدا کننده
acquire پیدا کردن
averaging U پیدا کردن
spottable U پیدا کردنی
smell out U با بو پیدا کردن
gain U پیدا کردن
gained U پیدا کردن
detects U پیدا کردن
scholastic agent U شاگرد پیدا کن
averages U پیدا کردن
exposure U پیدا شدن
turn up <idiom> U پیدا شدن
trover U چیز پیدا ده
raise its head U پیدا شدن
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
take to U تمایل پیدا کردن به
shield U حفاظ پیدا کردن
shields U حفاظ پیدا کردن
dampening U رطوبت پیدا کردن
dampens U رطوبت پیدا کردن
converged U تقارت پیدا کردن
stammers U لکنت پیدا کردن
stammer U لکنت پیدا کردن
converging U تقارت پیدا کردن
qualifies U شایستگی پیدا کردن
qualify U شایستگی پیدا کردن
stammered U لکنت پیدا کردن
converge U تقارت پیدا کردن
converges U تقارت پیدا کردن
dampened U رطوبت پیدا کردن
liaising U ارتباط پیدا کردن
liaises U ارتباط پیدا کردن
liaised U ارتباط پیدا کردن
touting U خریدار پیدا کردن
touts U خریدار پیدا کردن
primigenial U نخست پیدا شده
in the doghouse <idiom> U مشکل پیدا کردن با
pvogenous U از چرک پیدا شده
show up <idiom> U سر و کله اش پیدا می شود
tout U خریدار پیدا کردن
take to U تمایل پیدا کردن
decline U شیب پیدا کردن
dampen U رطوبت پیدا کردن
declined U شیب پیدا کردن
preempt U حق تقدم پیدا کردن
touted U خریدار پیدا کردن
declines U شیب پیدا کردن
to become a necessity U لزوم پیدا کردن
declining U شیب پیدا کردن
prove opplicable U مصداق پیدا کردن
to take umbra at U رنجش پیدا کردن از
to win fame U شهرت پیدا کردن
i am through with my work U ازکارفراغت پیدا کردم
to take a ply U تمایل پیدا کردن
get at able یافتنی پیدا کردنی
to spring a leaguer U رخنه پیدا کردن
to think out U با فکر پیدا کردن
escrow U اجرایی پیدا میکند
equation of payments U قاعده پیدا کردن
demonetize U تنزل پیدا کردن
It showed on his face. U از صورتش پیدا بود
to work out something U حل چیزی را پیدا کردن
new discovered U تازه پیدا شده
luff U لنگر پیدا کردن
liaise U ارتباط پیدا کردن
hade U تمایل پیدا کردن
he looks malice U ازسیمای او پیدا است
trove U چیز پیدا شده
To find a way out. To find a remedy. U چاره پیدا کردن
i had a quiet read U فرصت پیدا کردم
come to an agreement U موافقت پیدا کردن
respire U امید تازه پیدا کردن
deeping of capital U عمق پیدا کردن سرمایه
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
wavering U فتور پیدا کردن دو دل بودن
genealogize U شجره کسی را پیدا کردن
The mountain peak is not in sight. U قله کوه پیدا نیست
Fetch a doctor at once. U زود یک دکتر پیدا کن بیاور
Help me find my keys. U کمک کن کلیدهایم را پیدا کنم
find and replace U پیدا کردن و جایگزین نمودن
respired U امید تازه پیدا کردن
respires U امید تازه پیدا کردن
respiring U امید تازه پیدا کردن
wavers U فتور پیدا کردن دو دل بودن
waver U فتور پیدا کردن دو دل بودن
self born U پیدا شده در نفس انسان
wavered U فتور پیدا کردن دو دل بودن
It I get the time . If I could spare sometime. If I round to it. U اگر رسیدم( فرصت پیدا شد )
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
to pick up U فراگرفتن دوباره پیدا کردن
hit on/upon <idiom> U پیدا کردن چیزی که میخواهی
shock U هول وهراس پیدا کردن
to come to an understanding U پیدا کردن سازش پیداکردن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
pot luck U هرچه دردیگ پیدا شود
shocked U هول وهراس پیدا کردن
shocks U هول وهراس پیدا کردن
to rummage out U با جستجوی زیاد پیدا کردن
to pick out U باگوش پیدا کردن دریافتن
to nerve oneself U قوت قلب پیدا کردن
to make the pot boi; U معاش خود را پیدا کردن
pay dirt <idiom> U زیر خاکی پیدا کردن
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
object symptoms U نشانههای پیدا یا بیرون نما
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
neptunian U ازاب پیدا شده نپتونی
infusions U دم کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
off the trail U پی گم کرده
infusion U دم کرده
puff pastry U پف کرده
bouffant U پف کرده
beastby U کرده
tumid <adj.> U پف کرده
gelid U یخ کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com