English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
be on to it U اگاه یا موافب باش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on ones guard U موافب
on the alert U موافب
attendant U موافب
attendants U موافب
cautious U موافب
surveillant U موافب
to be on guard U موافب
watchman U موافب
watchmen U موافب
to keep guard U موافب
heedful U موافب
watch out U موافب
attentive U موافب
watch ful U موافب
tooter U موافب
assiduous U موافب
watchfulness U موافب
shied U ترسو موافب
aware U ملتفت موافب
tenty U مراقب موافب
look out U موافب بودن
tends U موافب بودن
shies U ترسو موافب
shying U ترسو موافب
on the qui vive U هوشیار موافب
tend U موافب بودن
tended U موافب بودن
tending U موافب بودن
alerts U موافب زیرک
alerted U موافب زیرک
watchful U موافب مراقب
to take care U موافب بودن
watching U موافب بودن
watches U موافب بودن
watched U موافب بودن
careful U موافب بیمناک
attendant U ملازم موافب
attendants U ملازم موافب
to look out U موافب بودن
alert U موافب زیرک
shy U ترسو موافب
shyer U ترسو موافب
shyest U ترسو موافب
watch U موافب بودن
linesman U موافب برخوردتوپ باخط
linesmen U موافب برخوردتوپ باخط
aware U اگاه
hep U اگاه
apprised U اگاه
cognizant U اگاه
wares U اگاه
conscious U اگاه
incognizant U نا اگاه
ware U اگاه
conversant U اگاه
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
to keep one's health U موافب بهداشت خود بودن
look to your manner U موافب اطوار خود باشید
look out U نگهبانی کردن موافب بودن
to put in possession U اگاه کردن
to know the time of d U اگاه بودن
to let know U اگاه کردن
inconscient U ناخود اگاه
to be a U اگاه بودن
sensible of a peril U اگاه از خطر
semiconscious U نیمه اگاه
preconsclous U نیم اگاه
i have no a with him U اگاه شدم
informed circles U محافل اگاه
wist U اگاه کردن
prescient U قبلا اگاه
monitor U اگاه ساز
admonishing U اگاه کردن
admonished U اگاه کردن
warns U اگاه کردن
knows U اگاه بودن
know U اگاه بودن
notification U اگاه سازی
wide-awake U هشیار اگاه
wide awake U هشیار اگاه
subconsciously U نیمه اگاه
subconsciously U ناخود اگاه
subconscious U نیمه اگاه
subconscious U ناخود اگاه
warned U اگاه کردن
warn U اگاه کردن
monitors U اگاه ساز
monitored U اگاه ساز
acquainting U اگاه کردن
notified U اگاه ساختن
notifying U اگاه ساختن
admonishes U اگاه کردن
acquaints U اگاه کردن
notify U اگاه ساختن
notifies U اگاه ساختن
to look out for squalls U جلوگیری ازخطرکردن موافب خود بودن
he was privy to my secrets U او از رازهای من اگاه بود
disabuse U از حقیقت اگاه کردن
troop information U برنامه اگاه سازی
disabused U از حقیقت اگاه کردن
information program U برنامه اگاه سازی
disabuses U از حقیقت اگاه کردن
keep me informed of that U مرا از ان اگاه سازید
disabusing U از حقیقت اگاه کردن
center U شخصی که موافب عملیات کامپیوتر مرکزی است
sailing master U افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
to keep in touch with any one U از حال کسی اگاه بودن
to know what's what U ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
coscious U هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
debunks U کسی را اگاه و هدایت کردن
debunked U کسی را اگاه و هدایت کردن
inform U مستحضر داشتن اگاه کردن
intuited U تعلیم دادن اگاه کردن
intuit U تعلیم دادن اگاه کردن
on be on to a person U از قصد کسی اگاه بودن
intuits U تعلیم دادن اگاه کردن
debunking U کسی را اگاه و هدایت کردن
debunk U کسی را اگاه و هدایت کردن
informs U مستحضر داشتن اگاه کردن
information program U اگاه سازی برنامه اطلاعات
informing U مستحضر داشتن اگاه کردن
intuiting U تعلیم دادن اگاه کردن
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
well informed U بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer U لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent U نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
caveatemptor U به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com