English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
they sing small now U اکنون دیگر صداشان در نمیاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i do not have it in me U از من بر نمیاید
it is stubborn to reason U بدلیل در نمیاید
i cannot do better U بیش از این از من بر نمیاید
it does not suit my taste U بذائقه من خوش نمیاید
if you dont object U اگر بدتان نمیاید
that hat does not become you U این کلاه به شما نمیاید
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
non sequitur nonsensical U نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
presenting U اکنون
for the present U اکنون
present U اکنون
at the present moment U اکنون
presented U اکنون
now U اکنون
at the moment U اکنون
at present U اکنون
presents U اکنون
at present U اکنون
now f.it U اکنون دیگراغازکنیم
the present and the past U اکنون و گذشته
not now or ever U نه اکنون و نه در آینده
it is quite another story now U اوضاع اکنون دگرگون
here U در این موقع اکنون
he is now at rest U اکنون اسوده است
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
i now know the v of exercise U اکنون قدر ورزش را میفهمم
at this time <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
we are now quits U اکنون با هم برابر شدیم دیگرحسابی نداریم
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
guilders U نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
guilder U نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
present work U عملیاتی که اکنون انجام شده است
I never saw anything like it. U من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
The plan is now in action ( underway ) . U طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
iguanodon U سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
now that you know the way.... U اکنون که راه را یاد گرفتید حال که راه را بلدهستید.......
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
coronation carpet U فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
no more U دیگر نه
alternatives U شق دیگر
alternative U دیگر
again U دیگر
he is no more U او دیگر
alternatives U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
anymore U دیگر
thence U دیگر
alternative U شق دیگر
another U دیگر
secus U از دیگر سو
furthered U دیگر
further U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
next U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
else U دیگر
one an other U یک دیگر
others U دیگر
furthering U دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
other U دیگر
furthers U دیگر
aliunde U از منبع دیگر
elsewhere U بجای دیگر
the other two U دوتای دیگر
t' other U بعدی دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
elsewhere U درجای دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
et al U و در جای دیگر
withil U ازطرف دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
other U نوع دیگر
on more U بار دیگر
others U نوع دیگر
variant U نوع دیگر
to be no more U دیگر نبودن
shunts U به خط دیگر انداختن
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
beside U ازطرف دیگر
to wit U بعبارت دیگر
tother U بعدی دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
on the other part U از طرف دیگر
otherguess U نوع دیگر
otherguess U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
otherguise U جور دیگر
otherness U چیز دیگر
otherwhence U از جای دیگر
nevermore U هرگز دیگر
otherwhere U جای دیگر
othergates U طور دیگر
othergates U جور دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
other people U مردم دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
no more of that U بس است دیگر
next year U سال دیگر
nevermore U دیگر ابدا
never more U هرگز دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
yon U ان یکی دیگر ان
otherwhile U وقت دیگر
another U یکی دیگر
another U شخص دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
at a later period U در موقع دیگر
another guess U قسمتی دیگر
another guess U نوعی دیگر
about face U سوی دیگر
about face U جهت دیگر
again U از طرف دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherworld U دنیای دیگر
about-faces U جهت دیگر
about-faces U سوی دیگر
about-face U جهت دیگر
about-face U سوی دیگر
another day U یک روز دیگر
otherwise U طور دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
in fact U به عبارت دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
over U بسوی دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
once U یکبار دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
over- U بسوی دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
no more U نه دیگر [بیشتر]
in other words <adv.> U به کلام دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
somewhere else U یک جای دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
interfere U با سم یک پا به پای دیگر زدن
it is allup with him U دیگر امیدی ندارد
interfered U با سم یک پا به پای دیگر زدن
interferes U با سم یک پا به پای دیگر زدن
intervert U سوی دیگر برگرداندن
again باز [یکبار دیگر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com