Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acidic oxide
U
اکسیژن اسیدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nitrous acid
U
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
Other Matches
oxygen convertor
U
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
acid radical
U
ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
oxygenize
U
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate
U
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
acidic
U
اسیدی
monoacid
U
یک اسیدی
monacid
U
یک اسیدی
acidulous
U
اسیدی
acid group
U
گروه اسیدی
acid blue
U
ابی اسیدی
acid ionization
U
یونش اسیدی
acid ketone
U
کتون اسیدی
acid lining
U
لایه اسیدی
acid number
U
عدد اسیدی
acidic value
U
عدد اسیدی
acid value
U
عدد اسیدی
acid oxide
U
اکسید اسیدی
acid phosphatase
U
فسفاتاز اسیدی
acid process
U
فرایند اسیدی
acid hydrolysis
آبکافت اسیدی
acid catalyst
U
کاتالیزور اسیدی
acid gases
U
گازهای اسیدی
acid function
U
عامل اسیدی
acid fume
U
دود اسیدی
acid forming element
U
عنصر اسیدی
acid extraction
U
استخراج اسیدی
acid dye
U
رنگینه اسیدی
acidic group
U
گروه اسیدی
acid decomposition
U
تجزیه اسیدی
acid hydrogen
U
هیدروژن اسیدی
acid cooler
U
مبرد اسیدی
acid clay
U
خاک رس اسیدی
acid rain
U
باران اسیدی
acidulant
U
اسیدی کننده
acidulating agent
U
اسیدی کننده
acidifiable
U
اسیدی شدنی
acidification
U
اسیدی کردن
acidified
U
اسیدی شده
acidifier
U
اسیدی کننده
acidify
U
اسیدی کردن
acidion
U
یون اسیدی
acidulate
U
اسیدی کردن
acidulation
U
اسیدی کردن
acid solvent
U
حلال اسیدی
acid soil
U
خاک اسیدی
acid salt
U
نمک اسیدی
bog
U
مانداب اسیدی
acid proof
U
ثبات اسیدی
bogs
U
مانداب اسیدی
acidity
U
قدرت اسیدی
acid reaction
U
واکنش اسیدی
oxygen ration
U
ضریب قدرت اسیدی
acidity coefficient
U
ضریب قدرت اسیدی
acidic resins
رزین های اسیدی
acidifier
U
ماده اسیدی کننده
brown air city
U
شهر با مه دود اسیدی
acicity of wastewater
U
درجه اسیدی فاضلاب
edulcoration
U
دفع موادنمکی یا اسیدی
acidulating agent
U
ماده اسیدی کننده
acid depolarization
U
قطبش زدایی اسیدی
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
acidity of wastewater
U
درجه اسیدی فاضلاب
acidic
U
اسید دار اسیدی
acetify
U
اسیدی شدن
[شیمی]
polyacidic base
U
باز چند اسیدی
polyacid base
U
باز چند اسیدی
acid alizarin black
U
سیاه الیزارین اسیدی
acid base balance
U
توان اسیدی- بازی
acid base behavior
U
خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis
U
خاصیت اسیدی- بازی
acid cure
U
پخت در محیط اسیدی
acid catalysis
U
کاتالیزور در محیط اسیدی
oxygen
U
اکسیژن
empyreal air
U
اکسیژن
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
oxybiont
U
اکسیژن زی
to acidify something
U
چیزی را اسیدی کردن
[شیمی]
persalt
U
نمک دارای خاصیت اسیدی
acid alizarian blue black
U
ابی سیر الیزارین اسیدی
aceko black
U
نوعی رنگ سیاه اسیدی
oxyacetylene welding
U
جوش اکسیژن
lox
U
اکسیژن مایع
liquid oxygen
U
اکسیژن مایع
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
oxygen deficit
U
کسر اکسیژن
deoxygenation
U
اکسیژن زدایی
deoxidize
U
بی اکسیژن کردن
oxygen cylinder
U
مخزن اکسیژن
oxygenation
U
امیزش با اکسیژن
oxygen extraction
U
جذب اکسیژن
oxygenation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
U
اکسیژن زنی
oxygenization
U
اکسیژن دهی
oxygenize
U
با اکسیژن امیختن
oxygen deficit
U
کمبود اکسیژن
oxygen debt
U
وام اکسیژن
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
steno oxibiant
U
اکسیژن کم تاب
oxygen cylinder
U
سیلندر اکسیژن
deoxidation
U
اکسیژن گیری
deoxidate
U
بی اکسیژن کردن
oxygenates
U
اکسیژن زدن
atmospheric oxygen
U
اکسیژن هوا
oxygenates
U
اکسیژن امیختن
anoxia
U
کمبود اکسیژن
oxygenating
U
اکسیژن امیختن
oxygen ration
U
نسبت اکسیژن
acidity coefficient
U
نسبت اکسیژن
oxygenating
U
اکسیژن زدن
oxidization
U
ترکیب با اکسیژن
oxygen
U
گاز اکسیژن
oxygenated
U
اکسیژن امیختن
oxygenated
U
اکسیژن زدن
oxygen
U
اکسیژن دار
oxidation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygenate
U
اکسیژن زدن
oxygenate
U
اکسیژن امیختن
acid alkylation
U
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
prussic acid
U
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
oxidizes
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxides
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxidize
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxyhydrogen
U
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxidizing
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
U
با اکسیژن ترکیب کردن
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
oxygen acid
U
اسید اکسیژن دار
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
eudiometry
U
سنجش اکسیژن هوا
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
volcanize
U
جوش اکسیژن زدن
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
rebreather
U
سیستم اکسیژن مداربسته
acetylene oxygen flame
U
شعله استیلن اکسیژن
oxidised
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxyacid
U
اسید اکسیژن دار
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
oxidation
U
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
tetroxide
U
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
acyl oxygen fission
U
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
monoxide
U
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization
U
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
palmitic
U
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
neutral soil
U
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
isatin
U
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
ageing
U
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com