English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
green run U اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reengine U دارای موتور تازه کردن
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
first in first out U صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
fifo U روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike U اولین ضربت در اولین حمله
fifo U اولین صادره از اولین وارده
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
fifo U که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
newlywed U تازه داماد تازه عروس
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
initialled U اولین
initial U اولین
initialling U اولین
initialed U اولین
initials U اولین
initialing U اولین
initiatory U اولین
headmost U اولین
first salvo U اولین رگبار
initial U اولین قسمت
first generation U اولین سری
initialing U اولین قسمت
second U که پس از اولین می آید
initialed U اولین یا در ابتدا
first strike U اولین ضربه
initialing U اولین امضاء
seconded U که پس از اولین می آید
initialed U اولین قسمت
initialling U اولین قسمت
initial U اولین یا در ابتدا
initial U اولین امضاء
seconds U که پس از اولین می آید
seconding U که پس از اولین می آید
initialed U اولین امضاء
initialled U اولین یا در ابتدا
initialling U اولین یا در ابتدا
initials U اولین امضاء
initialled U اولین امضاء
initialled U اولین قسمت
immediate destination U اولین مقصد
initialing U اولین یا در ابتدا
initials U اولین یا در ابتدا
betimes U در اولین فرصت
initialling U اولین امضاء
initials U اولین قسمت
repaired U تعمیر
spot repair U تعمیر در جا
repair U تعمیر
mending U تعمیر
service U تعمیر
repairing U تعمیر
remaking U تعمیر
renovation U تعمیر
maintenance U تعمیر
repairs U تعمیر
upkeep U تعمیر
serviced U تعمیر
instauration U تعمیر
face lifting U تعمیر
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
dday U اولین روزاغاز بکار
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
at first light U در اولین روشنایی روز
straight run pitch U تفاله اولین تقطیر
at your earliest convenience U در اولین فرصت مناسب
first light U اولین طلیعه خورشید
first ionization potential U پتانسیل اولین یونش
over haul U تعمیر اساسی
darner U تعمیر کننده
reparation U تعمیر عوض
repair U تعمیر کردن
darn [conservate] U تعمیر کردن
patches U تعمیر کردن
repair time U مدت تعمیر
aircraft repair U تعمیر هواپیما
retread process U تعمیر مجدد
in disrepair U محتاج تعمیر
out of repair U نیازمند تعمیر
in bad repair U نیازمند تعمیر
restore U تعمیر کردن
restored U تعمیر کردن
patch U تعمیر کردن
reconditioning U تعمیر مجدد
patch up <idiom> U تعمیر کردن
repaired U تعمیر کردن
fix U تعمیر کردن
fixes U تعمیر کردن
rehashes U تعمیر کردن
rehashed U تعمیر کردن
rehash U تعمیر کردن
refashion U تعمیر کردن
repair kit U جعبه تعمیر
restoring U تعمیر کردن
restores U تعمیر کردن
mend U تعمیر کردن
gunner's mate U تعمیر کارتوپ
serviceman U تعمیر کار
servicemen U تعمیر کار
field service U تعمیر در محل
refitting U تعمیر کردن
serviced U تعمیر کردن
refit U تعمیر کردن
to patch up U تعمیر کردن
serviceability U قابلیت تعمیر
serviceability U تعمیر پذیری
refitted U تعمیر کردن
refits U تعمیر کردن
to do up U تعمیر رکدن
under repair U در دست تعمیر
emergency repair U تعمیر اضطراری
mends U تعمیر کردن
spot repair U تعمیر در محل
service U تعمیر کردن
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintenance U نگهداری و تعمیر
under repairing U دردست تعمیر
under repair U تحت تعمیر
mended U تعمیر کردن
base repair U تعمیر اساسی
alphas U اولین گونه یک محصول کامپیوتری
January U اولین ماه سال مسیحی
filo U اخرین صادره از اولین وارده
alpha U اولین گونه یک محصول کامپیوتری
CERN U یس که www اولین آنجا اختراع شد
home U اولین رکورد داده در فایل
lifo U اولین صادره ازاخرین وارده
first offenders U متخلف برای اولین بار
for the first [last] time U برای اولین [آخرین] بار
homes U اولین رکورد داده در فایل
primary U اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
standard U اولین مگا بایت حافظه در PC.
standards U اولین مگا بایت حافظه در PC.
first offender U متخلف برای اولین بار
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
docks U حوضچه تعمیر ناو
docked U حوضچه تعمیر ناو
dock U حوضچه تعمیر ناو
rebuild U نوسازی تعمیر مجدد
rebuilds U نوسازی تعمیر مجدد
repair kit U دست ابزاروسایل تعمیر
dry dock U محل تعمیر کشتی
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
docking report U گزارش تعمیر ناو
steam fitter U تعمیر کارلوله بخار
dry docks U محل تعمیر کشتی
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
vamp U وصله تعمیر کردن
repair pit U چاهک تعمیر اتومبیل
pattern generator U مولد تعمیر کار
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
low sunday U اولین یکشنبه بعد از عید پاک
ash wednesday U اولین روز ایام روزهء مسیحیان
delivery leadtime U زمان تحویل اولین پارتی وسایل
ante-court U [اولین صحن در خانه های بزرگ]
delivery leadtime U زمان تحویل اولین قسمت وسایل
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
initials U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
drop cap U حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
initialling U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
mending U گردآوری شده برای تعمیر
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
to repair the roof U بام [خانه] را تعمیر کردن
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
dry docks U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com