English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
priority indicator U اولویت نما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
premiership U مقام نخست وزیری اولویت
hegemony U اولویت
precedence U پیشی اولویت
precedence U اولویت
preference U مزیت اولویت
preferences U مزیت اولویت
priorities U اولویت
priorities U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priority U اولویت
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupting U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupts U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
absolute priority U اولویت مطلق
precedency U پیشی اولویت
priority indicator U نماینده اولویت
priority interrupt U وقفه اولویت
priority processing U اولویت پردازی
priorship U اولویت
program priority U اولویت برنامه
time priority U اولویت زمانی
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
prioritised U اولویت بندی کردن
prioritises U اولویت بندی کردن
prioritising U اولویت بندی کردن
prioritize U اولویت بندی کردن
prioritized U اولویت بندی کردن
prioritizes U اولویت بندی کردن
prioritizing U اولویت بندی کردن
to put safety first [foremost] U اولویت اول را به ایمنی دادن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com