English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hegemony U اولویت
precedence U اولویت
priorities U اولویت
priority U اولویت
priorship U اولویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
time priority U اولویت زمانی
preference U مزیت اولویت
priority processing U اولویت پردازی
priority interrupt U وقفه اولویت
priority indicator U اولویت نما
priority indicator U نماینده اولویت
precedency U پیشی اولویت
absolute priority U اولویت مطلق
precedence U پیشی اولویت
preferences U مزیت اولویت
program priority U اولویت برنامه
prioritizing U اولویت بندی کردن
prioritizes U اولویت بندی کردن
prioritized U اولویت بندی کردن
prioritize U اولویت بندی کردن
prioritising U اولویت بندی کردن
prioritises U اولویت بندی کردن
prioritised U اولویت بندی کردن
premiership U مقام نخست وزیری اولویت
to put safety first [foremost] U اولویت اول را به ایمنی دادن
interrupts U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupting U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priorities U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com