English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
antibonding orbital U اوربیتال ضد پیوندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bonding molecular orbital U اوربیتال مولکولی پیوندی
bonding orbital U اوربیتال پیوندی
Other Matches
orbital U اوربیتال
atomic orbital U اوربیتال اتمی
molecular orbital U اوربیتال مولکولی
hybrid orbital U اوربیتال هیبریدی
conservation of orbital symmerty U بقای تقارن اوربیتال
hydrogen like orbital U اوربیتال هیدروژن مانند
spin orbit coupling U جفت شدن اسپین- اوربیتال
lowest unoccupied molecular orbital U پایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده
highest occupied molecular orbital U بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
l.u.m.o U orbital unoccupiedmolecular lowestپایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده
homo U orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
crosses U پیوندی
symphyseal U پیوندی
hybrid U پیوندی
cross bred U پیوندی
crossbred U پیوندی
interrelation U هم پیوندی
cross U پیوندی
crosser U پیوندی
linked U پیوندی
crossest U پیوندی
exogamy U برون پیوندی
linkage editor U ویراستار پیوندی
linkage loader U بارکننده پیوندی
linkage parameter U پارامتر پیوندی
linked list U لیست پیوندی
linking loader U بارکننده پیوندی
multivincular U چندین پیوندی
grafts U گیاه پیوندی
grafted U گیاه پیوندی
antibonding electron U الکترون ضد پیوندی
binding energy U انرژی پیوندی
bonding electrons U الکترونهای پیوندی
graft U گیاه پیوندی
connective U ربط پیوندی
hybrid U گیاه پیوندی
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
graft copolymer U همبسپار پیوندی
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
rhinoplasty U جراحی پیوندی بینی
multilinked list U لیست چند پیوندی
bonding electron pair U زوج الکترون پیوندی
double linked list U لیست پیوندی مضاعف
hybridize U گیاه پیوندی باراوردن
ox lip U گاو زبان پیوندی
multivalve U چنذ لختی صدف پیوندی
hdic U کنترل پیوندی دادههای سطح بالا
exogamous U وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
ca U Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
white heart cherry U گیلاس درشت گیلاس پیوندی
bucket U قوس پیوند قوس پیوندی
shared electrons U الکترونهای پیوندی الکترونهای مشترک
buckets U قوس پیوند قوس پیوندی
sarcoma U تومور بدخیم بافت پیوندی تومور بدخیم نسج همبند تومور سرطانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com