Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
salvage
U
اوراق کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cannibalised
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalises
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalize
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalized
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing
U
محل اوراق کردن وسایل
Other Matches
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
overhaul
U
اوراق کردن
cannibalization
U
اوراق کردن
overhauled
U
اوراق کردن
overhauls
U
اوراق کردن
disassemble
U
اوراق کردن
overhauling
U
اوراق کردن
perpetual bonds
U
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
scraps
U
نزاع اوراق کردن
scrapping
U
خرده اوراق کردن
scrapping
U
نزاع اوراق کردن
scraps
U
خرده اوراق کردن
scrapped
U
نزاع اوراق کردن
overhauling
U
اوراق کردن کامل
overhauls
U
اوراق کردن کامل
overhauled
U
اوراق کردن کامل
scrap
U
خرده اوراق کردن
overhaul
U
اوراق کردن کامل
scrapped
U
خرده اوراق کردن
scrap
U
نزاع اوراق کردن
To take something to pieces.
U
دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
mounting
U
سوار کردن وسایل
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
directing
U
اداره کردن روانه کردن وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
camouflages
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
stacked
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
sync
U
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync
U
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
sickest
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
in quires
U
اوراق
paper
U
اوراق
papered
U
اوراق
papering
U
اوراق
papers
U
اوراق
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
commercial bills
U
اوراق تجارتی
document bills
U
اوراق تجارتی
government stock
U
اوراق بهاداردولتی
papers
U
اوراق بهادار
scrapper
U
اوراق کننده
scraps
U
اوراق دورانداختن
obligation
U
اوراق قرضه
substituted service
U
اوراق دعوی
obligations
U
اوراق قرضه
scrap
U
اوراق دورانداختن
negotiable papers
U
اوراق بهادار
secret papers
U
اوراق سری
scrapped
U
اوراق دورانداختن
debenture
U
اوراق قرضه
negotiable instruments
U
اوراق بهادار
savings bond
U
اوراق قرضه
scrapping
U
اوراق دورانداختن
bonds
U
اوراق بهادار
bond
U
اوراق قرضه
commerical papers
U
اوراق تجارتی
draft
U
اوراق بهادار
securities
U
اوراق بهادار
treasury bonds
U
اوراق بهادارخزانه
paper
U
اوراق بهادار
papered
U
اوراق بهادار
printed matter
U
اوراق چاپی
drafted
U
اوراق بهادار
drafts
U
اوراق بهادار
papering
U
اوراق بهادار
commercial papers
U
اوراق تجارتی
registered securities
U
اوراق بهادار با نام
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس اوراق بهادار
scrap
U
ماشین الات اوراق
bond issue
U
صدور اوراق قرضه
securities market
U
بازار اوراق بهادار
securities department
U
اداره اوراق بهادار
stock exchanges
U
بورس اوراق بهادار
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
negotiable papers
U
اوراق قابل انتقال
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
assumed portfolio
U
اوراق بهادار مفروض
preference bonds
U
اوراق قرضه ممتاز
government bonds
U
اوراق قرضه دولتی
government securities
U
اوراق بهادار دولتی
bearer securities
U
اوراق بهادار بی نام
junk bond
U
اوراق قرضهی قمارآمیز
bill of oredit
U
اوراق قرضه دولتی
documents
U
پرونده ها
[اسناد]
[اوراق]
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
brokering
U
دلال اوراق بهادار
brokers
U
دلال اوراق بهادار
scrapping
U
ماشین الات اوراق
junk
U
جنس اوراق وشکسته
scraps
U
ماشین الات اوراق
junk bonds
U
اوراق قرضهی قمارآمیز
registered bond
U
اوراق قرضه با نام
scrapbook
U
دفتر اجناس اوراق
scrapped
U
ماشین الات اوراق
broker
U
دلال اوراق بهادار
brokered
U
دلال اوراق بهادار
security market
U
بازار اوراق بهادار
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
scrapbooks
U
دفتر اجناس اوراق
self-
U
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
transferable commercial instrument
U
اوراق تجارتی قابل انتقال
redemption
U
مبادله اوراق بهادار با پول
scrappiness
U
اوراق شدگی ستیزه جویی
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transferable securities
U
اوراق بهادار قابل انتقال
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
ceded portfolio
U
اوراق بهادار واگذار شده
archive
U
ضبط اسناد و اوراق بایگانی
yield of bonds
U
نرخ بازده اوراق قرضه
leafleted
U
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
marketable securities
U
اوراق بهادار قابل معامله
appraisement bond
U
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
loose-leaf
U
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf
U
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com