English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overhaul U اوراق کردن
overhauled U اوراق کردن
overhauling U اوراق کردن
overhauls U اوراق کردن
cannibalization U اوراق کردن
disassemble U اوراق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cannibalised U محل اوراق کردن وسایل
cannibalises U محل اوراق کردن وسایل
cannibalising U محل اوراق کردن وسایل
cannibalize U محل اوراق کردن وسایل
cannibalized U محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes U محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing U محل اوراق کردن وسایل
overhaul U اوراق کردن کامل
overhauled U اوراق کردن کامل
overhauling U اوراق کردن کامل
overhauls U اوراق کردن کامل
salvage U اوراق کردن وسایل
salvaged U اوراق کردن وسایل
salvages U اوراق کردن وسایل
salvaging U اوراق کردن وسایل
scrap U نزاع اوراق کردن
scrap U خرده اوراق کردن
scrapped U نزاع اوراق کردن
scrapped U خرده اوراق کردن
scrapping U نزاع اوراق کردن
scrapping U خرده اوراق کردن
scraps U نزاع اوراق کردن
scraps U خرده اوراق کردن
To take something to pieces. U دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
Other Matches
perpetual bonds U اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
papers U اوراق
papering U اوراق
papered U اوراق
in quires U اوراق
paper U اوراق
scraps U اوراق دورانداختن
scrapped U اوراق دورانداختن
negotiable papers U اوراق بهادار
scrap U اوراق دورانداختن
scrapping U اوراق دورانداختن
commercial bills U اوراق تجارتی
debenture U اوراق قرضه
commerical papers U اوراق تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
document bills U اوراق تجارتی
paper U اوراق بهادار
bond U اوراق قرضه
draft U اوراق بهادار
drafted U اوراق بهادار
bonds U اوراق بهادار
government stock U اوراق بهاداردولتی
obligations U اوراق قرضه
drafts U اوراق بهادار
obligation U اوراق قرضه
treasury bonds U اوراق بهادارخزانه
substituted service U اوراق دعوی
securities U اوراق بهادار
negotiable instruments U اوراق بهادار
printed matter U اوراق چاپی
papering U اوراق بهادار
savings bond U اوراق قرضه
papered U اوراق بهادار
scrapper U اوراق کننده
papers U اوراق بهادار
secret papers U اوراق سری
bond issue U صدور اوراق قرضه
scrap U ماشین الات اوراق
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
securities department U اداره اوراق بهادار
registered securities U اوراق بهادار با نام
brokers U دلال اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
securities market U بازار اوراق بهادار
security market U بازار اوراق بهادار
scrapped U ماشین الات اوراق
brokering U دلال اوراق بهادار
documents U پرونده ها [اسناد] [اوراق]
brokered U دلال اوراق بهادار
broker U دلال اوراق بهادار
scrapbook U دفتر اجناس اوراق
bearer securities U اوراق بهادار بی نام
scrapbooks U دفتر اجناس اوراق
junk U جنس اوراق وشکسته
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
registered bond U اوراق قرضه با نام
scraps U ماشین الات اوراق
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
portfolio U موجودی اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
scrapping U ماشین الات اوراق
assumed portfolio U اوراق بهادار مفروض
portfolios U موجودی اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
government bonds U اوراق قرضه دولتی
stock exchange U بورس اوراق بهادار
junk bonds U اوراق قرضهی قمارآمیز
junk bond U اوراق قرضهی قمارآمیز
government securities U اوراق بهادار دولتی
leafleted U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
loose leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
marketable securities U اوراق بهادار قابل معامله
appraisement bond U اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
scrappiness U اوراق شدگی ستیزه جویی
archive U ضبط اسناد و اوراق بایگانی
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
leaflets U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
redemption U مبادله اوراق بهادار با پول
loose-leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
yield of bonds U نرخ بازده اوراق قرضه
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
bearer stock U سهام و اوراق قرضه بدون نام
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
The return on the bonds amounts to ... U مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
quotation U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
coupon payments U منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
quotations U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
stateless person U شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
treasury bond U سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com