Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to interlock levers
U
اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combining
U
باهم پیوستن
combines
U
باهم پیوستن
combine
U
باهم پیوستن
to grow together
U
باهم پیوستن
adding
U
جمع زدن باهم پیوستن
adds
U
جمع زدن باهم پیوستن
add
U
جمع زدن باهم پیوستن
THere is not even a ripple in the water .
<proverb>
U
آب از آب تکان نمى خورد .
It wI'll pass off without one single incident
U
آب از آب تکان نخواهد خورد
He is as cool as a cucumber.
<idiom>
U
آب تو دلش تکان نمی خورد.
I wont budge an inch.
U
من که از جایم تکان نخواهم خورد
numbly
U
بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
This stone wont lift.
U
این سنگ از جایش بلند نمی شود ( تکان نمی خورد )
levers
U
اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
lever
U
اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
shifting lever
U
اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
She doesn't eat meat, but other than that she'll eat just about anything.
U
او
[زن]
گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او
[زن]
کلا همه چیز می خورد.
pried
U
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry
U
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
towbar
U
اهرم یدک کش اهرم پیش قطار
pries
U
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
i stated the facts
U
چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
accentually
U
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
operating lever
U
اهرم عامل اهرم کولاس
to set by the ears
U
باهم بدکردن باهم مخالف کردن
bats
U
چشمک زدن مژگان راتکان دادن
The demonstrators were waving the flags.
U
تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
batted
U
چشمک زدن مژگان راتکان دادن
He nodded.
U
سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
bat
U
چشمک زدن مژگان راتکان دادن
venriloquism
U
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
He shook his head.
U
سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
to pack a jury
U
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
wags
U
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged
U
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagging
U
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wag
U
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
apiece
U
هرکدام
either pron
U
هرکدام
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
limb
U
هرکدام از طرفین کمان
limbs
U
هرکدام از طرفین کمان
shog
U
تکان خوردن تکان دادن
shakeable
U
تکان دادنی تکان خوردنی
shakable
U
تکان دادنی تکان خوردنی
face off spot
U
هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
prop forward
U
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
paragraph three
U
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
lock forward
U
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
face off circle
U
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
phonotypy
U
چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
anchor
U
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors
U
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring
U
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
hazarded
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
joggled
U
تکان تکان خوردن
joggles
U
تکان تکان خوردن
joggling
U
تکان تکان خوردن
jumble
U
تکان تکان خوردن
jumbled
U
تکان تکان خوردن
jumbling
U
تکان تکان خوردن
jumbles
U
تکان تکان خوردن
shimmy
U
تکان تکان خوردن
shimmey
U
تکان تکان خوردن
joggle
U
تکان تکان خوردن
checkpoints
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
to set at loggerheads
U
باهم بد کردن باهم مخالف کردن
levers
U
اهرم
crows
U
اهرم
handspike
U
اهرم
lever
U
اهرم
crowed
U
اهرم
crow
U
اهرم
crowbar
U
اهرم
crowbars
U
اهرم
fulcrum
U
اهرم
door-handle
U
اهرم در
lever watch
U
اهرم
crowing
U
اهرم
single-leaf bascule bridge
U
اهرم پلمتحرک
power-takeoff shaft
U
اهرم شروعکار
suspension arm
U
اهرم نشانگر
venturi fastening lever
U
اهرم بستلوله
lever handle
U
دستگیره اهرم
lever kitchen-tap
U
اهرم شیرآشپزخانه
steering lever
U
اهرم فرمان
linkages
U
اهرم بندی
interrupter arm
U
اهرم پلاتین
rocker
U
اهرم فشارنده
leverage
U
اهرم بندی
helms
U
اهرم سکان
helm
U
اهرم سکان
handspike
U
میله اهرم
rockers
U
اهرم فشارنده
linkage
U
اهرم بندی
points lever
U
اهرم پلاتینی
handspike
U
اهرم چوبی
interrupter lever
U
اهرم پلاتین
adjusting lever
U
اهرم متحرک
double-leaf bascule bridge
U
اهرم دولایهپل
draught arm
U
اهرم کششهوا
feed lever
U
اهرم دندانهچرخ
contact lever
U
اهرم اتصال
gearchange lever
U
اهرم تعویضدنده
fixed jaw
U
اهرم ثابت
lever arm
U
بازوی اهرم
levers
U
اهرم دستک
frame push
U
اهرم فشاردهنده
front brake lever
U
اهرم ترمزجلو
handbrake lever
U
اهرم ترمزدستی
lever corkscrew
U
اهرم دربازکن
action lever
U
اهرم حرکتدستگاه
hand lever
U
اهرم دستی
righting lever
U
اهرم راست کن
push and pull lever
U
اهرم دوبل
twin lever
U
اهرم دوبل
operating lever
U
اهرم گرداننده
tumbler lever
U
اهرم واسطه
cantilever
U
اهرم سگدست
brake actuating lever
U
اهرم ترمز
arm rest
U
اهرم نگهدارنده
safety lever
U
اهرم ضامن
trigger bar
U
اهرم ماشه
operating lever
U
اهرم عملکرد
crank handle
U
اهرم دستی
control lever
U
اهرم فرمان
weaving pattern lever
U
اهرم مجموعهموجدار
gavelock
U
اهرم اهنی
fork lever
U
اهرم دوشاخه
floor jack
U
اهرم فرعی
shipper
U
اهرم ساعت
pivoted lever
U
اهرم گردان
control lever
U
اهرم کنترل
lever
U
اهرم دستک
firing lever
U
اهرم چکاننده
engagement
U
زد و خورد
prize fighting
U
زد و خورد
passage of arms
U
زد و خورد
feedback
U
پس خورد
feed
U
خورد
encountering
U
زد و خورد
encounters
U
زد و خورد
encountered
U
زد و خورد
encounter
U
زد و خورد
punch-up
U
زد و خورد
punch-ups
U
زد و خورد
feeds
U
خورد
engagements
U
زد و خورد
ate
U
خورد
starting lever
U
اهرم راه اندازی
steering linkage
U
اهرم بندی فرمان
compound leverage floor jack
U
اهرم بالابر ترکیبی
push and pull lever
U
اهرم پوش پول
tholepin
U
اهرم لوله توپ
change lever
U
اهرم تغییر دهنده
righting lever
U
اهرم راست کننده
tire lever
U
اهرم نصب لاستیک
lever of the second order
U
اهرم نوع دوم
throttle hand lever
U
اهرم دستی گازی
second class lever
U
اهرم نوع دوم
main control lever
U
اهرم کنترل اصلی
third class lever
U
اهرم نوع سوم
thread take-up lever
U
اهرم بالا-پائینبرندهنخ
manual lever control
U
کنترل اهرم دستی
tillers
U
اهرم سکان کشتی
lever
U
میله اهرم دسته
first class lever
U
اهرم نوع اول
hand brake lever
U
اهرم ترمز دستی
kick starter
U
اهرم راه اندازنده
levers
U
میله اهرم دسته
drop worm lever
U
اهرم حلزونی سقوطی
lever
U
تبدیل به اهرم کردن
levers
U
تبدیل به اهرم کردن
adjustable lever
U
اهرم قابل تنظیم
crank press
U
پرس کششی اهرم
tiller
U
اهرم سکان کشتی
the timber warped
U
تیرپیچ خورد
squish
U
خورد کردن
waterline
U
خط بر خورد اب باکشتی
self absorbed
U
در خورد فرورفته
in-fighting
U
زد و خورد از فاصلهی کم
pulverizer
U
خورد کننده
regulating slack
U
خورد دادن
pin feed
U
خورد سنجاقی
passage at arms
U
زدو خورد
parallel feed
U
خورد موازی
to rub a thing in
U
چیزیرا خورد
to sinister in
U
خورد رفتن
misfeed
U
سوء خورد
melec
U
زدو خورد
eating
U
خورد و خوراک
drank
U
عرق خورد
cross feed
U
خورد متقابل
card feed
U
خورد کارت
he drank himself to death
U
خورد که مرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com