English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
dot commands U نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید
To get to the root of something. U ته وتوی چیزی را درآوردن
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
to walk the plank U چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he was refused employment U کردند
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
they put their heads together U با هم مشورت کردند
they mulcted him U او را جریمه کردند
The trees are in bloom . U درختها گه کردند
what a ready welcome i found! U چه حسن استقبالی از من کردند !
they put up a good fight U جنگ خوبی کردند
They pinched my keys. U کلیدهایم رابلند کردند
he was sent to england U به انگلیس اعزام کردند
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
They greeted each other. U با هم سلام وتعارف کردند
they had words U باهم نزاع کردند
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
His path was strewn with flowers . U مقدم اورا گلباران کردند
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
The kids stamped on the ants . U بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
the house was highly rated U خانه رازیاد تقویم کردند
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
its was extended U مدت اعتبارانرا دراز کردند
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
They shook hand and made up. U با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
The soldirs leg was amputated . U پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
He was framed. U برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
he paid through the nose U زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
We sent for the doctor. U برای ما این دکتر را صدا کردند.
she was shot for a spy U اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
knickerbocker U زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
They I got confused . U آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
The bandits stripped him of all his belongines . U دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
corinthian brass or bronze U یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
inns of chancery U عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
they howled the speaker down U سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
yond U انها
they U انها
those U انها
Boer U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Few reporters dared to enter the war zone. U چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. U همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Boers U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
one of them U یکی از انها
the most that i can do U بیشتر انها
who are they? U انها کی هستند
most of them U بیشتر انها
many of them U بسیاری از انها
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
many of them U عده زیادی از انها
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
curtesy U زوج از انها ارث می برد
pepo U کدو و خیار ومانند انها
extend U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
it is a pity of them U دل ادم برای انها میسوزد
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
extends U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
brass band U ادوات انها از برنج باشد
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
extending U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
acts U اعمال
exercise U اعمال
exertions U اعمال
undertakings U اعمال
exertion U اعمال
exercising a right U اعمال حق
exercises U اعمال
applications U اعمال
exercised U اعمال
doings U اعمال
application U اعمال
exercising U اعمال
generations U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
grosbeak U سهره و سینه سرخ و مانند انها
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
it filled their hearts with t U ترس زیاد دردل انها انداخت
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
crackleware U فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
tzigane U وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
impressment U اعمال زور
galleys U اعمال شاقه
hard labour U اعمال شاقه
labourhardl U اعمال شاقه
willable U قابل اعمال
lobbying U اعمال نفوذ
hard labor U اعمال شاقه
exercising force U اعمال زور
applier U اعمال کننده
applicator U اعمال کننده
applicatory U اعمال شدنی
applying U اعمال کردن
applicative U اعمال کردنی
preventative actions U اعمال بازدارنده
exerted U اعمال کردن
exert U اعمال کردن
peonage U اعمال شاقه
imposes U اعمال نفوذکردن
exertions U اعمال زور
applies U اعمال کردن
impose U اعمال نفوذکردن
strong-arm U اعمال زورکردن
exertion U اعمال زور
workable U قابل اعمال
exerting U اعمال کردن
showing partial views U اعمال نظر
apply U اعمال کردن
strong arm U اعمال زورکردن
to have the pull of U اعمال نفوذکردن بر
takeover U اعمال کنترل
exerts U اعمال کردن
takeovers U اعمال کنترل
the galleys U اعمال شاقه
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
legumen U حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
porter house U جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
benday U جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
neck wear U کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
undue influence U اعمال نفوذ ناروا
use one's influence U اعمال نفوذ کردن
to use one's influence upon U اعمال نفوذ کردن بر
house keeping operation U اعمال خانه داری
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
governance U اعمال قوه اختیارداری
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
embraceor U اعمال نفوذ کننده
To use force(violence) U اعمال زور کردن
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
penal servitude U حبس با اعمال شاقه
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
showing partial views U اعمال نظر کردن
alteration U تغییر اعمال شده
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
liquid consonants U حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
modification U تغییر اعمال شده به چیزی
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
interventions U عمل اعمال تغییر در سیستم
intervention U عمل اعمال تغییر در سیستم
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
imposed deformation U تغییر شکل اعمال شده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com