Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
brightness adaptation
U
انطباق با درخشندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brilliance
U
درخشندگی
brilliancy
U
درخشندگی
coruscation
U
درخشندگی
effulge
U
درخشندگی
fulgency
U
درخشندگی
fulgor
U
درخشندگی
fulgour
U
درخشندگی
glim
U
درخشندگی
luminance
U
درخشندگی
radiance
U
درخشندگی
luminosity
U
درخشندگی
shines
U
درخشندگی
shine
U
درخشندگی
brightness
U
درخشندگی
lustre
U
درخشندگی
radiancy
U
درخشندگی
refulgence
U
درخشندگی
effulgence
U
درخشندگی
luminosity factor
U
درخشندگی
splendor
U
درخشندگی
sheen
U
درخشندگی
luster
U
درخشندگی
glittered
U
درخشندگی درخشش
glitter
U
درخشندگی درخشش
lustreer
U
درخشندگی صیقل
resplendence
U
درخشندگی جلوه
resplendency
U
درخشندگی جلوه
absolute luminosity
U
درخشندگی مطلق
apparent luminosity
U
درخشندگی فاهری
glared
U
درخشندگی زیاد
luminosity factor
U
ضریب درخشندگی
glares
U
درخشندگی زیاد
irradiance
U
درخشندگی تابش
chatoyancy
U
درخشندگی متغیر
chatoyance
U
درخشندگی متغیر
glare
U
درخشندگی زیاد
bril
U
واحد درخشندگی
brightness contrast
U
تقابل درخشندگی
glitters
U
درخشندگی درخشش
irradiancy
U
درخشندگی تابش
superposition
U
انطباق
self identity
U
انطباق
adaption
U
انطباق
accommodations
U
انطباق
accommodation
U
انطباق
coincidence
U
انطباق
adaptation
U
انطباق
adaptations
U
انطباق
conformity
U
انطباق
coincidences
U
انطباق
blaze
U
درخشندگی جار زدن
luminouity
U
فرو زندگی درخشندگی
blazed
U
درخشندگی جار زدن
blazes
U
درخشندگی جار زدن
brilliancy prize
U
جایزه درخشندگی شطرنج
goodness of fit
U
میزان انطباق
suited
U
تعقیب انطباق
coincidences
U
اقتران انطباق
sensory adaptation
U
انطباق حسی
light adaptation
U
انطباق با روشنایی
coincidence
U
اقتران انطباق
decency
U
انطباق بامورد
scotopic adaptation
U
انطباق با تاریکی
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
suits
U
تعقیب انطباق
matching stub
U
مفتول انطباق
adaptable
U
انطباق پذیر
social adaptiveness
U
انطباق اجتماعی
adaptability
U
قابلیت انطباق
visual adaptation
U
انطباق دیداری
alignments
U
تنظیم انطباق
adaptometer
U
انطباق سنج
adaptation time
U
زمان انطباق
adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق
adaptation level
U
سطح انطباق
absolute accommodation
U
انطباق مطلق
alignment
U
تنظیم انطباق
adaptability
U
انطباق پذیری
unadapted
U
انطباق نایافته
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
coincident current
U
با انطباق جریان
superimposable
U
انطباق پذیر
superposable
U
قابل انطباق
suit
U
تعقیب انطباق
synchrony
U
انطباق تقارن
adjustability
U
درجه انطباق
orienting
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
associable
U
معاشرتی انطباق پذیر
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
general adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق عمومی
synchronism
U
ایجاد همزمانی انطباق
aberration
U
عدم انطباق کانونی
parallax
U
اختلاف منظر انطباق
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
coincidence adjustment
U
تعیین مسافت به وسیله انطباق
self adjustment
U
انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
compatability
U
قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
lanolin
U
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
leninism
U
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
rationalization
U
انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
synthetic dyes
U
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com