Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
Other Matches
rub it in
U
به خوردش بدهید
send a letter
U
کاغذ بدهید
oyez
U
گوش بدهید
pay a way the sheet
U
کاغذ را بدهید بیاید
hsd it out
U
بدهید دندان را بکنند
listen to me
U
بمن گوش بدهید
give your v to
U
برای اورای بدهید
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
muster up your courage
U
جرات بخود بدهید
PLease let me know(notiffy me).
U
لطفا" به من خبر بدهید
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
Go ahead!
U
انجام بدهید دیگه!
Press the elevator button.
U
تکمه آسانسور رافشار بدهید
Keep moving!
U
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
Please give me this one .
U
این یکی را لطفا" بدهید
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Please give me four more.
U
چهار تای دیگر به من بدهید
Please answer the telephone.
U
لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please let me give you a lift (ride).
U
اجازه بدهید سوارتان کنم
Can you give me a heads up?
<idiom>
آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Can you give me an estimate?
U
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Can you give me the key, please?
U
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Two coffees please .
U
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Please give the other foot .
لنگه دیگه این کفش را بدهید.
him who
U
انرا که
Can you get it repaired?
U
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
Could you clarify that for me?
U
می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
please reply
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
repondez s'il vous plait
[RSVP]
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen
U
تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
had searched
U
انرا می یافتید
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i saw it
U
انرا دیدم
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake
U
انرا تکان دهید
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
Could we have a plate for the child?
U
آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
midnight
U
فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
Can you show me on the map where I am?
U
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
retro rocket
U
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
leadsman
U
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
U
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
voters
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap
U
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling
U
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberry
U
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries
U
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it
U
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
U
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
lutine bell
U
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com