English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lie off U اندکی دور از کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
wees U اندکی
slightly U اندکی
partially U اندکی
halfway U اندکی
eftsoons U اندکی پس از ان
dab U اندکی
dabbed U اندکی
some U اندکی
dabs U اندکی
wee U اندکی
awhile U اندکی
weeing U اندکی
wait a bit U اندکی
highs U اندکی فاسد
somedeal U اندکی نسبتا
peckish [British English] [colloquial] <adj.> U اندکی گرسنه
just U اندکی پیش
loudish U اندکی بلند
parboil U اندکی جوشاندن
parboiled U اندکی جوشاندن
just before U اندکی پیش
half made U اندکی دیوانه
right before U اندکی پیش
parboiling U اندکی جوشاندن
highest U اندکی فاسد
high U اندکی فاسد
fewest U اندکی از کمی از
few U اندکی از کمی از
half mad U اندکی دیوانه
latish U اندکی دیر
parboils U اندکی جوشاندن
fewer U اندکی از کمی از
dryish U اندکی خشک
dampish U اندکی نمسار
duskish U اندکی تاریک
eftsoon U اندکی پس ازان
dankish U اندکی نمسار
choppy U اندکی متلاطم
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندکی بالا
narrowish U اندکی تنگ یا باریک
dullish U اندکی تیره یاکمرنگ
wait a minute U اندکی صبر کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
to stay one's stomach U شکم خودرا اندکی سیرکردن
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
put some milk to your tea U اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
to fang a pump U براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
to hark back U برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
crab U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
true he is somewhat stingy.... U راست است که اندکی خسیس است ولی ...
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
ship کشتی
bottom U کشتی
aft U در پس کشتی
bottoms U کشتی
argo U کشتی
ark U کشتی
carinae U کشتی
carina U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
by water U با کشتی
bilge U اب ته کشتی
boarded U کشتی
board U کشتی
vessel U کشتی
vessels U کشتی
hulks U کشتی
flat U پل کشتی
ships U کشتی
hulk U کشتی
flattest U پل کشتی
wrestling U کشتی
afloat U در کشتی
collier U کشتی
catch U کشتی کج
on shipboard U در کشتی
puppis U کشتی دم
decked U پل کشتی
on the sea U در کشتی
on the water U در کشتی
decks U پل کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
deck U پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
foreship U سر کشتی
on board a ship U در کشتی
greco roman U کشتی فرنگی
fob U تحویل کشتی
noah ark U کشتی نوح
exs U تحویل از کشتی
noah's a U کشتی نوح
ocean greyhound U کشتی تندرو
naval war U جنگ با کشتی
bosuns U افسر کشتی
to take ship U با کشتی بردن
on board a ship U سوار کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bo's'n U افسر کشتی
keels U حمال کشتی
foreship U دماغه کشتی
bosun U افسر کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
pleasure boat U کشتی تفرجی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
shipwreck U کشتی شکستگی
shipwrecked U کشتی شکستگی
shipwrecks U کشتی شکستگی
three point U فن 3 امتیازی کشتی
pilotage U راهنمایی کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
on shipboard U سوار کشتی
flag ship U کشتی پیشرو
fire ship U کشتی اتش زن
ferry boat U کشتی گذاره
packet boat U کشتی نامه بر
dressing ship U تزیین کشتی
doutful category U کشتی مشکوک
pancratist U کشتی گیر
parent ship U کشتی مادر
passenger liner U کشتی مسافری
wrestling U کشتی گیری
lumber carrier U کشتی تیر بر
dock U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
berths U خوابگاه کشتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
double-deckers U کشتی دوعرشهای
merchant ship U کشتی تجارتی
merchantman U کشتی تجارتی
cargoes U محموله کشتی
cargo U محموله کشتی
large ship U کشتی بزرگ
lime juicer U کشتی انگلیسی
wrech U کشتی شکستگی
lumper U باربر کشتی
lighter aboard ship U کشتی دوبه بر
shipbuilding U کشتی سازی
marker ship U کشتی نماینده
war vessel U کشتی جنگی
war ship U کشتی جنگی
lee shore U کشتی بادپناه
mate's receipt U رسیدکاپیتان کشتی
matman U کشتی گیر
strand U به گل نشستن کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com