Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parboil
U
اندکی جوشاندن
parboiled
U
اندکی جوشاندن
parboiling
U
اندکی جوشاندن
parboils
U
اندکی جوشاندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boils
U
جوشاندن
decoction
U
جوشاندن
seethe
U
جوشاندن
seething
U
جوشاندن
boil
U
جوشاندن
boiled
U
جوشاندن
seethed
U
جوشاندن
seethes
U
جوشاندن
bubble
U
خروشیدن جوشاندن
bubbles
U
خروشیدن جوشاندن
bubbling
U
خروشیدن جوشاندن
coction
U
جوشاندن طبخ
bubbled
U
خروشیدن جوشاندن
coddles
U
اهسته جوشاندن یا پختن
boil
U
جوشاندن بجوش امدن
boiled
U
جوشاندن بجوش امدن
boils
U
جوشاندن بجوش امدن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
coddled
U
اهسته جوشاندن یا پختن
coddle
U
اهسته جوشاندن یا پختن
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
coddling
U
اهسته جوشاندن یا پختن
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
maple sugar
U
شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
kier
U
یا پاتیل مخصوص جوشاندن پارچه وسفیدکردن ان
weeing
U
اندکی
slightly
U
اندکی
partially
U
اندکی
halfway
U
اندکی
wees
U
اندکی
some
U
اندکی
wee
U
اندکی
awhile
U
اندکی
wait a bit
U
اندکی
eftsoons
U
اندکی پس از ان
dabs
U
اندکی
dab
U
اندکی
dabbed
U
اندکی
loudish
U
اندکی بلند
latish
U
اندکی دیر
somedeal
U
اندکی نسبتا
peckish
[British English]
[colloquial]
<adj.>
U
اندکی گرسنه
right before
U
اندکی پیش
just before
U
اندکی پیش
half made
U
اندکی دیوانه
half mad
U
اندکی دیوانه
dampish
U
اندکی نمسار
high
U
اندکی فاسد
choppy
U
اندکی متلاطم
fewest
U
اندکی از کمی از
fewer
U
اندکی از کمی از
few
U
اندکی از کمی از
just
U
اندکی پیش
dankish
U
اندکی نمسار
highs
U
اندکی فاسد
dryish
U
اندکی خشک
highest
U
اندکی فاسد
eftsoon
U
اندکی پس ازان
duskish
U
اندکی تاریک
sail close to the wind
U
اندکی از اصول تجاوزکردن
wait a second
U
اندکی صبر کنید
wait a minute
U
اندکی صبر کنید
lie off
U
اندکی دور از کشتی
dullish
U
اندکی تیره یاکمرنگ
ten kilometres and more
U
ده کیلومتر و اندکی بالا
narrowish
U
اندکی تنگ یا باریک
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
to stay one's stomach
U
شکم خودرا اندکی سیرکردن
put some milk to your tea
U
اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
he is always a little peculiar
U
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to fang a pump
U
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
stone boiling
U
جوشاندن بوسیله سنگ داغ سنگ جوش
true he is somewhat stingy....
U
راست است که اندکی خسیس است ولی ...
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com