English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard gauge U اندازه معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
Other Matches
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
usu U معمولی
received U معمولی
faceless U معمولی
ferial U معمولی
wonted U معمولی
copybook U معمولی
light water U اب معمولی
routinely U معمولی
routines U معمولی
open cheque U چک معمولی
conventional U معمولی
ordinary U معمولی
longhand U خط معمولی
standards U معمولی
standard U معمولی
normal U معمولی
routine U معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
commonest U معمولی متعارفی
onery U عادی معمولی
standard brick U اجر معمولی
standard bar U میله معمولی
general U کلی معمولی
normal U عادی معمولی
general U معمولی و نه مخصوص
ordinary share U سهام معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
generals U کلی معمولی
nonstandard U غیر معمولی
ornary U عادی معمولی
man in the street U فرد معمولی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
hepatica U غافث معمولی
everyday U معمولی مبتذل
standard motor U موتور معمولی
commoners U معمولی متعارفی
mulberry U توت معمولی
mulberries U توت معمولی
workaday U معمولی عادی
general cargo U کالای معمولی
undressing U جامه معمولی
undresses U جامه معمولی
undress U جامه معمولی
ethanol U الکل معمولی
street virus U ویروس معمولی
charge hand U کارگر معمولی
standard trench U سنگر معمولی
meanest U پست معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
common U معمولی متعارفی
unselected clay U خاک رس معمولی
mass concrete U بتن معمولی
complementing U تعارفات معمولی
white mulatto U توت معمولی
mean U پست معمولی
common whipping U بست معمولی
ambient U پس زمینه معمولی
ranko U سرباز معمولی
civil time U ساعت معمولی
standards U طبیعی یا معمولی
procedure message U پیام معمولی
ordinal type U نوع معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
banal U مبتذل معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
standard U طبیعی یا معمولی
piper nigrum U فلفل معمولی
plain concrete U بتن معمولی
meaner U پست معمولی
wrought iron U اهن معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
typical <adj.> U بافت معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
American bond U آجرچینی معمولی
ornery U عادی معمولی
complements U تعارفات معمولی
complemented U تعارفات معمولی
complement U تعارفات معمولی
common link U حلقه معمولی
rudas U پست معمولی
irregular U غیر معمولی
single precision U با دقت معمولی
normal good U کالای معمولی
gauge U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
walks U گام معمولی اسب
walked U گام معمولی اسب
week day U روز معمولی هفته
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
route U راه جریان معمولی
walk U گام معمولی اسب
conventional U جنگ افزارهای معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
outre U خارج از حدود معمولی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
normal charge U خرج معمولی توپ
routes U راه جریان معمولی
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
well worn U پیش پا افتاده معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
l antenna U انتن معمولی رادیو
joiner door U درب معمولی ناو
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
standard rain gage باران سنج معمولی
milkwort U پلی گالای معمولی
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
stand U سطح معمولی اب دریا
bracket U حالت معمولی کروشه
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
ordinary U پیام معمولی از نظر ارجحیت
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
ordinary differential equation [ODE] U معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
fair wear and tear U خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
snail mail U اصط لاح عامیه به پست معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
service ceiling U سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
half U حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
mufti U جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
superspeedway U مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
quad U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
quads U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
kilderkin U چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
gyroplane U نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
VBScript U مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com