English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bilateral monopoly U انحصار دو جانبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
collusive oligopoly U انحصار چند جانبه سازشکارانه
complete oligopoly U انحصار چند جانبه کامل
duopoly U انحصار دو جانبه فروش
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
imperfect oligopoly U انحصار چند جانبه ناقص
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
oligopsony U انحصار چند جانبه خرید
Other Matches
tripartite pact U قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
one-way U یک جانبه
ex parte U یک جانبه
unilateral U یک جانبه
mutual U دو جانبه
tripartite U سه جانبه
one way U یک جانبه
unilaterally U یک جانبه
one legged U یک جانبه
bilateral U دو جانبه
reciprocal U دو جانبه
trilateral U سه جانبه
partite U جانبه
reciprocal agreement U توافق دو جانبه
wall-to-wall U همه جانبه
multilateral U چند جانبه
unilateral declaration U بیانیه یک جانبه
unilateral U یک جانبه تک سویه
one sided U یک جانبه مغرضانه
unilaterally U یک جانبه تک سویه
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
triparite U سه نسخهای سه جانبه
unilateral agreement U قرارداد یک جانبه
reciprocal agreement U قرارداد دو جانبه
dual agent U عامل دو جانبه
synchronous converter U تبدیلگر دو جانبه
unilateral agreement U توافق یک جانبه
blind transportation U ارسال یک جانبه
tripartite pact U پیمان سه جانبه
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
widespread U همه جانبه
quadrilaterals U چهار جانبه
quadrilateral U چهار جانبه
premption U انحصار
monopoly U انحصار
monopolies U انحصار حق
monopoly U انحصار حق
monopolies U انحصار
restrictions U انحصار
restriction U انحصار
trusted U انحصارات چند جانبه
trusts U انحصارات چند جانبه
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
multilateral trade U تجارت چند جانبه
mutilateral agreement U موافقت چند جانبه
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
total war U جنگ همه جانبه
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
trust U انحصارات چند جانبه
double agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
matches U رویارویی بازیهای دو جانبه
double agents U عامل اطلاعاتی دو جانبه
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
dual agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
oligopoly U انحصار چندجانبه
oligopoly U انحصار فروش
monopoly U انحصار فروش
natural monopoly U انحصار طبیعی
monopolism U اصول انحصار
monopsony U انحصار خرید
cornering U انحصار موقتی
corner U انحصار موقتی
perfect monopoly U انحصار کامل
selling monopoly U انحصار فروش
duopoly U در انحصار دو فروشنده
monopolies U انحصار فروش
bilateral monopoly U انحصار دوجانبه
pure monopoly U انحصار خالص
public monopoly U انحصار دولتی
absolute monopoly U انحصار مطلق
corners U انحصار موقتی
monopolosm U اصول انحصار
monopolization U انحصار کردن
monopolization U انحصار طلبی
institutional monopoly U انحصار نهادی
legal monopoly U انحصار قانونی
duopoly U انحصار دو گانه
monopolism U انحصار گرایی
monopolist U صاحب انحصار
exclusiveness U محدودیت انحصار
exclusion principle U اصل انحصار
monopolism U انحصار طلبی
monopolist U انحصار خرید
monopolist U طرفدار انحصار
monopolist U انحصار طلب
duopoly U انحصار دو نفری
siege mentality U دشمن پنداری همه جانبه
mutual exclusion U ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
regulated monopoly U انحصار نظارت شده
monopolised U بخود انحصار دادن
monopolize U بخود انحصار دادن
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
duopoly U انحصار دو قطبی فروش
monopolized U بخود انحصار دادن
monopolises U بخود انحصار دادن
monopolising U بخود انحصار دادن
letter testamentary U تصدیق انحصار وراثت
monopolist U وابسته بصاحب انحصار
monopolizing U بخود انحصار دادن
discriminating monopoly U انحصار تبعیض امیز
monopolizes U بخود انحصار دادن
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
price discriminating monopoly U انحصار تبعیض قیمت
extensive cultivation U توسعه همه جانبه کشت وکار
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
corners U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
duopoly U انحصار فروش کالا بین دونفر
corner U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
duopsony U انحصار خرید کالا بطور دونفری
cornering U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
circumscription U انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
bain index U شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
bilateral spotting U دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com