English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
incomplete U انجام نشده پر نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unfulfilled U انجام نشده
contracts and orders outstanding U پیمانها و درخواستهای انجام نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unaccomplished U انجام نشده
unredeemed U از گرونیامده انجام نشده وفانشده
Other Matches
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
untested <adj.> U تست نشده
uninspected <adj.> U تست نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
unquestioned U بحث نشده
unexamined <adj.> U تست نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unbowed U سر کوب نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
unbacked U رام نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U تست نشده
unchecked <adj.> U تست نشده
untested <adj.> U تایید نشده
undefined U تعریف نشده
undeeded U در سندقید نشده
unchecked <adj.> U بررسی نشده
unevaluated <adj.> U بررسی نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unexamined <adj.> U بررسی نشده
uninspected <adj.> U بررسی نشده
untested <adj.> U بررسی نشده
unaudited <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
vacant U اشغال نشده
undetected U کشف نشده
unaccommodated U فراهم نشده
the date was not specified U نشده بود
tenantless U اشغال نشده
inviolate U نقض نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
inexact U درست نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
unshod U نعل نشده
wound less U زخمی نشده
unpremediated U تصور نشده
unpolished U پرداخت نشده
unconnected U وصل نشده
unearned U کسب نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
unnormalized U هنجار نشده
unspotted U ننگین نشده
unguarded U حراست نشده
unsought U کاوش نشده
open U واریز نشده
opened U واریز نشده
unlicked U لیسیده نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
unworn U استعمال نشده
unworn U کهنه نشده
unsight U دیده نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
uncoditioned U قطعی نشده
unset U ثابت نشده
unstudied U مطالعه نشده
unthickened U تغلیظ نشده
uncounted U شمرده نشده
unsaturated U اشباع نشده
unwashed U شسته نشده
unsaturate U اشباع نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
opens U واریز نشده
unleached U سفید نشده
unguarded U حساب نشده
unoccupied U اشغال نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
undirected U هدایت نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
unquestioned U بررسی نشده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
virgins U استفاده نشده
virgin U استفاده نشده
unread U خوانده نشده
unpublished U چاپ نشده
unpublished U نشر نشده
unfinished U تمام نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unexploded U منفجر نشده
undisiplined U تربیت نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
non switched line U خط گزینه نشده
intemerate U بی ناموس نشده
innascible U زایده نشده
inextinct U نیست نشده
inedited U چاپ نشده
inedited U منتشر نشده
increate U افریده نشده
in sheets U صحافی نشده
in quires U صحافی نشده
imperforate U منگنه نشده
autochthonous U جابجا نشده
unsung U خوانده نشده
outstanding U واریز نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstandingly U واریز نشده
unsung U سروده نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U تصفیه نشده
outstandingly U پرداخت نشده
unsung U ستایش نشده
unadulterated U مخلوط نشده
savage U رام نشده
unasked U سوال نشده
haggard U رام نشده
undisturbed U مختل نشده
unpaid U پرداخت نشده
unbidden U دعوت نشده
unalloyed U الیاژ نشده
uncontrolled U کنترل نشده
uncontrolled U مهار نشده
unchanged U عوض نشده
unabridged U کوتاه نشده
unabridged U تلخیص نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unaudited <adj.> U بررسی نشده
savaged U رام نشده
savages U رام نشده
savaging U رام نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unabated U کاسته نشده
unclaimed U مطالبه نشده
uncut U از هم جدا نشده
uncut U قطع نشده
unattached U توفیق نشده
unattached U اعزام نشده
uninvited U دعوت نشده
uncut U بریده نشده
uncommitted U تقبل نشده
sightless U دیده نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
unverified <adj.> U بازرسی نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
unsettled U تصفیه نشده
roughdry U اطو نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com