Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transhipment
U
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transhipment
U
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
piggy back traffic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle
U
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transshipment
U
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
trasship
U
بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
vehicles
U
وسیله نقلیه
transports
U
وسیله نقلیه
vehicle
U
وسیله نقلیه
conveyance
U
وسیله نقلیه
conveying appliance
U
وسیله نقلیه
transport car
U
وسیله نقلیه
conveyances
U
وسیله نقلیه
transported
U
وسیله نقلیه
transporting
U
وسیله نقلیه
transport
U
وسیله نقلیه
steed
U
وسیله نقلیه
steeds
U
وسیله نقلیه
traction motor
U
موتور وسیله نقلیه
space vehicle
U
وسیله نقلیه فضایی
conveyances
U
وسیله نقلیه ابلاغ
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
conveyance
U
وسیله نقلیه ابلاغ
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عمومی
power plant
U
محرکه وسیله نقلیه
articulated vehicle
U
وسیله نقلیه مفصلی
vehicle chain
U
زنجیر وسیله نقلیه
power plants
U
محرکه وسیله نقلیه
utility car
U
وسیله نقلیه عمومی
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
to alight from a vehicle
U
پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
to catch the connection
U
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
shuttles
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttled
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttle
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
refrigerator vehicle
U
وسیله نقلیه یخچال دار
bale cubic capacity
U
تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
deadweight tonnage
U
حداکثر تناژ وسیله نقلیه
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عام المنفعه
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
crawl type vehicle
U
وسیله نقلیه نوع خزنده
crawl drive
U
محرک وسیله نقلیه خزنده
bare boat charter
U
اجاره دربست وسیله نقلیه
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
intermodal transport
U
حمل با چند نوع وسیله نقلیه
intermodal transport
U
حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
to set out for England
U
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
travois
U
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
running down case
U
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
sag wagon
U
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
transmission facility
U
وسیله انتقال
circulating medium
U
وسیله انتقال قدرت خرید
convey
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveyed
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
bi directional
U
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
conveying
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveys
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
meshes
U
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
mounted
U
به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
meshing
U
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
mesh
U
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
switches
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
synchronizer
U
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
switch
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
optical
U
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
outputs
U
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
i/o
U
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
output
U
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
i/o
U
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
U
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
U
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
postprocessor
U
ریز پردازندهای که داده نیمه پردازش شده را از وسیله دیگر کنترل میکند
means of transport
U
وسائط نقلیه
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
outputs
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
rights of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
right of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
asynchronous
U
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
trafficked
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffick
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficking
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficking
U
رفت و امد وسایل نقلیه
trafficked
U
رفت و امد وسایل نقلیه
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
amaxophobia
U
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
traffics
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffics
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
input
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
hijack
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijacked
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijacks
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
high jack
U
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
dozer
[colloquial]
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
stoplight
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
caterpillar bulldozer
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
earthmover
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
stoplights
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
transfers
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
shared
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
alien
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
shares
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com