Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mortmain
U
انتقال ناپذیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hydraulic fluid
U
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
Other Matches
inexpiably
U
بطور کفاره ناپذیری بطورجبران ناپذیری
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
indissolubility
U
حل ناپذیری
illimitableness
U
حد ناپذیری
illimitability
U
حد ناپذیری
imperviousness
U
نم ناپذیری
incomparability
U
مقایسه ناپذیری
irremissibility
U
بخشش ناپذیری
incondensability
U
انقباض ناپذیری
irrevocability
U
برگشت ناپذیری
incorrigibility
U
اصلاح ناپذیری
incorruption
U
فساد ناپذیری
incommutability
U
تخفیف ناپذیری
irretrievability
U
چاره ناپذیری
irresistibility
U
مقاومت ناپذیری
imperviousness
U
نفوذ ناپذیری
irresistibility
U
ایستادگی ناپذیری
irreparableness
U
جبران ناپذیری
impossibility
U
امکان ناپذیری
inextensibility
U
انبساط ناپذیری
untouchability
U
لمس ناپذیری
incommutability
U
تبدیل ناپذیری
inexpressibility
U
بیان ناپذیری
incompressibility
U
تراکم ناپذیری
irremediableness
U
علاج ناپذیری
indisputability
U
بحث ناپذیری
irreconcilability
U
اصلاح ناپذیری
chalktest
U
ازمایش اب ناپذیری با گچ
irreconcilableness
U
اصلاح ناپذیری
indomitability
U
تسخیر ناپذیری
irreconcilableness
U
وفق ناپذیری
ineffability
U
وصف ناپذیری
inelasticity
U
کشش ناپذیری
intolerability
U
تحمل ناپذیری
inerrability
U
لغزش ناپذیری
inerrable
U
لغزش ناپذیری
indiscerptibility
U
تجزیه ناپذیری
indestructibility
U
فنا ناپذیری
incurability
U
علاج ناپذیری
irremediableness
U
چاره ناپذیری
inexplicability
U
توضیح ناپذیری
indefatigability
U
خستگی ناپذیری
indefensibility
U
دفاع ناپذیری
indefensibility
U
تصدیق ناپذیری
indescribability
U
وصف ناپذیری
irrefutability
U
انکار ناپذیری
inexpiableness
U
مرمت ناپذیری
irreconcilability
U
وفق ناپذیری
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
inexpiableness
U
کفاره ناپذیری
intangibility
U
لمس ناپذیری
inseparability
U
تجزیه ناپذیری
impenetrability
U
نفوذ ناپذیری
impenetrableness
U
سرایت ناپذیری
immeasurability
U
پیمایش ناپذیری
inscrutability
U
تفحص ناپذیری
interminableness
U
پایان ناپذیری
inaccessibility
U
دسترسی ناپذیری
elastance
U
برق ناپذیری
impermeability
U
نشت ناپذیری
immeusurableness
U
پیمایش ناپذیری
achromatisation
U
رنگ ناپذیری
nonadditivity
U
جمع ناپذیری
immutability
U
تغییر ناپذیری
achromatism
U
رنگ ناپذیری
immiscibility
U
امتزاج ناپذیری
rigidity
U
انعطاف ناپذیری
impenetrableness
U
خلول ناپذیری
insuperability
U
شکست ناپذیری
achromatization
U
رنگ ناپذیری
impassiveness
U
تالم ناپذیری
impassibility
U
تحمل ناپذیری
inalterability
U
تغییر ناپذیری
infallibly
U
لغزش ناپذیری
imperviousness
U
سرایت ناپذیری
inflexibility
U
انعطاف ناپذیری
invulnerability
U
اسیب ناپذیری
abclution
U
فرهنگ ناپذیری
invincibility
U
شکست ناپذیری
irreversibility
U
برگشت ناپذیری
inevitability
U
چاره ناپذیری
immobility
U
تحرک ناپذیری
acoria
U
سیری ناپذیری
irretrievability
U
جبران ناپذیری
inaccessibility
U
ارتباط ناپذیری
insatiability
U
تسکین ناپذیری
invariance
U
تغییر ناپذیری
permeability
U
نفود ناپذیری
rigidity of wages
U
انعطاف ناپذیری مزدها
price rigidity
U
انعطاف ناپذیری قیمت
modulus of incompressibility
U
ضریب فشار ناپذیری
factorial invariance
U
تغییر ناپذیری عاملی
elastivity
U
واحد برق ناپذیری
impermeability
U
نفوذ ناپذیری ناتراوایی
wage rigidity
U
انعطاف ناپذیری مزد
rigidity of prices
U
انعطاف ناپذیری قیمت ها
impermeability
U
نفوذناپذیری تراوش ناپذیری
indispensability
U
چاره ناپذیری اقتضا
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
imperturbableness
U
خون سردی تشویش ناپذیری
implacability
U
تسکین ناپذیری کینه توزی
unattainbility of absolute zero
U
دسترس ناپذیری صفر مطلق
impalpability
U
دارای خصوصیات لمس ناپذیری
incommensurability
U
عدم تقارن سنجش ناپذیری
impassablility
U
امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
impenitence
U
بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
undisputed
U
بی چون وچرابی بحث ناپذیری مسلم بودن
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
untouchables
U
غیرقابل لمس لمس ناپذیری
untouchable
U
غیرقابل لمس لمس ناپذیری
negotiations
U
انتقال
migration
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
conduction
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
assignment
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
displacement
U
انتقال
assignments
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
transfer
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
marque
U
انتقال
transmission
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
transfers
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
transferring
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
conductance
U
انتقال
shifted
U
انتقال
downloading
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
transitions
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
shift
U
انتقال
transter
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
transference
U
انتقال
devolution
U
انتقال
transition
U
انتقال
shifts
U
انتقال
turn over
U
انتقال
conveying
U
انتقال
conveys
U
انتقال
convey
U
انتقال
translations
U
انتقال
transportation
U
انتقال
transformation
U
انتقال
intuition
U
انتقال
shift
U
انتقال
move
U
انتقال
translation
U
انتقال
conductible
U
قابل انتقال
heat transfer
U
انتقال حرارت
grantor
U
انتقال دهنده
file transfer
U
انتقال فایل
descendible
U
قابل انتقال
immobilization
U
عدم انتقال
demountable
U
قابل انتقال
intuitively
U
ازراه انتقال
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transmission
U
انتقال گرما
demographic transition
U
انتقال جمعیتی
negotiable
U
قابل انتقال
digital transmission
U
انتقال دیجیتالی
lineshaft drive
U
محرکه انتقال
energy transfer
U
انتقال انرژی
gold flow
U
انتقال طلا
image propagation factor
U
ضریب انتقال
internal transmittance
U
ضریب انتقال
image transmission
U
انتقال تصویر
electron transition
U
انتقال الکترون
heredity
U
انتقال موروثی
doppler shift
U
انتقال دوپلری
line transmission error
U
خطای انتقال
transfer
U
انتقال دادن
evocate
U
انتقال دادن
alienation
U
انتقال مالکیت
light transmission
U
انتقال نور
energy transmission
U
انتقال انرژی
digital transmission
U
انتقال رقمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com