English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
increment U حرکت به محل بعدی
increments U حرکت به محل بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
When is the next train to Oxford? U چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
horizontal U حرکت نشانه گر در صفحه نمایش کامپیوتر از انتهای یک خط به ابتدای بعدی
word wrap U حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
intransit strenth U افراد در حال حرکت یا انتقال
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
hypoid U چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
idler wheel U چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
m factors U عوامل ام
effects U عوامل
balancing factors U عوامل جبرانی
factor price U قیمت عوامل
demand factors U عوامل تقاضا
factor productivity U بازدهی عوامل
psychological factors U عوامل روانی
factor proportion U نسبت عوامل
institutional factors U عوامل نهادی
excusatory conditions U عوامل رافعه
justificatory conditions U عوامل موجهه
elements of expense U عوامل هزینهای
motivational factors U عوامل محرکه
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
constant factors U عوامل ثابت
agents of production U عوامل تولید
factors of production U عوامل تولید
production factors U عوامل تولید
complementary factors U عوامل مکمل
allocative factors U عوامل تخصیصی
variable factors U عوامل متغیر
growth factors U عوامل رشد
human factor U عوامل انسانی
technical data U عوامل فنی
factor demand U تقاضای عوامل
natural agents U عوامل طبیعی
adverse factors U عوامل نامساعد
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
ingredient U داخل شونده عوامل
inputs U عوامل تولید منابع
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
additional production personnel عوامل دیگر تولد
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
factor productivity U بهره دهی عوامل
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
aiming group U عوامل مثلث گیری
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
o technique U تحلیل عوامل زمانی
factor earnings U درامد عوامل تولید
ingredients U داخل شونده عوامل
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
factor markets U بازارهای عوامل تولید
market forces U عوامل موثردر بازار
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
diseconomies U عوامل زیان اور
weathering U اثر عوامل جوی
elements of expense U عوامل تولید هزینه
factor mobility U تحرک عوامل تولید
retarding factors U عوامل کند کننده
competitive factors U عوامل محرک رقابت
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
physiocracy U حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
spatial U سه بعدی
unidimensional U یک بعدی
subsequent U بعدی
serotine U بعدی
further U بعدی
future U بعدی
three-dimensional U سه بعدی
two-dimensional U دو بعدی
second thoughts U بعدی
succeeding U بعدی
tridimensional U سه بعدی
furthered U بعدی
furthering U بعدی
furthers U بعدی
unidimensional U تک بعدی
three dimentional U سه بعدی
three dimensional U سه بعدی
two dimensional U دو بعدی
puisne U بعدی
one dimentional U تک بعدی
cubical U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
ulterior U بعدی
solids U سه بعدی
solid U سه بعدی
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
holograms U تصویر سه بعدی
multidimentional U چند بعدی
deep space U فضای سه بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
tother U بعدی دیگر
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
follow up U اماد بعدی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com