English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
transported U انتقال از یک مسیر به دیگری
transporting U انتقال از یک مسیر به دیگری
transports U انتقال از یک مسیر به دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rub off <idiom> U به شخص دیگری انتقال دادن
relocation U انتقال به محل دیگری ازحافظه
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
migration U انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری
paths U مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path U مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
inheritances U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritance U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
trasship U بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
hopped U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
hopping U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
hop U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
hops U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
dib U باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
transferring U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
idler wheel U چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
overflow U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
underpasses U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
tother U دیگری
thirds U به دیگری
another U دیگری
t' other U دیگری
third U به دیگری
other U متفاوت دیگری
others U متفاوت دیگری
We have no other way (alternative). U را ه دیگری نداریم
common of pasturage U حق چرادرزمین دیگری
consecutively U یکی پس از دیگری
onother's money U پول دیگری
at second hand U از قول دیگری
in turn <idiom> U یکی پس از دیگری
heteronomous U پیروقانون دیگری
at another time U در زمان دیگری
follow suit <idiom> U از دیگری تقلیدکردن
alternately U تغییر از یکی به دیگری
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
converted U تغییر چیزی به دیگری
personifying U رل دیگری بازی کردن
metonymy U ذکرکلمهای بمنظور دیگری
converts U تغییر چیزی به دیگری
converting U تغییر چیزی به دیگری
personify U رل دیگری بازی کردن
copycat <idiom> U تقلید از شخص دیگری
convert U تغییر چیزی به دیگری
transplants U درجای دیگری نشاندن
transplant U درجای دیگری نشاندن
impersonating U خودرابجای دیگری جا زدن
impersonated U خودرابجای دیگری جا زدن
eye baby U دیگری که به او نگاه میکند
impersonate U خودرابجای دیگری جا زدن
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
highbinder U جاسوس یا مراقب دیگری
i had no a U شق دیگری نبودکه اختیارکنم
it is of a different kind U قسم دیگری است
personifies U رل دیگری بازی کردن
detinue U ضبط مال دیگری
let a praise thee U بگذارد دیگری تورابستاید
personified U رل دیگری بازی کردن
transplanting U درجای دیگری نشاندن
breach of close U تجاوز به ملک دیگری
transplanted U درجای دیگری نشاندن
breach of a close U تجاوز به ملک دیگری
impersonates U خودرابجای دیگری جا زدن
predecease U قبل از دیگری مردن
predecease U مرگ قبل از دیگری
ratios U نسبت یک عدد به دیگری
ratio U نسبت یک عدد به دیگری
shuffle off U بدوش دیگری گذاردن
i had no a U چاره دیگری نداشتم
one country or another U این یا یک کشور دیگری
sequentially U یکی پس از دیگری به ترتیب
release U اعراض از حق به نفع دیگری
released U اعراض از حق به نفع دیگری
releases U اعراض از حق به نفع دیگری
serially U یکی پس از دیگری یا در سری
another U کسی [چیز] دیگری
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
one after a U یکی درپی دیگری
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
assumpsit U تقبل دیون دیگری
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
take the words out of someone's mouth <idiom> U حرف دیگری راقاپیدن
move U انتقال
shift U انتقال
transitions U انتقال
transition U انتقال
conveyances U انتقال
transmission line U خط انتقال
transmission U انتقال
transfer check U انتقال
devolution U انتقال
shifted U انتقال
transfer line U خط انتقال
mittimus U انتقال
transference U انتقال
shift U انتقال
line shaft U انتقال
marque U انتقال
assignment U انتقال
conveyance U انتقال
assignments U انتقال
metabasis U انتقال
shifts U انتقال
transportation U انتقال
transformation U انتقال
translations U انتقال
convey U انتقال
conveyed U انتقال
conveying U انتقال
conveys U انتقال
translation U انتقال
transfers U انتقال
migration U انتقال
transferring U انتقال
intuition U انتقال
intuitions U انتقال
conduction U انتقال
turn over U انتقال
transter U انتقال
transmissions U انتقال
downloading U انتقال
conductance U انتقال
displacement U انتقال
transfer U انتقال
negotiations U انتقال
abaloenation U انتقال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com