Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cooptation
U
انتخاب درونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
internal furnace
U
کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
dynamic
U
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamically
U
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checks
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
U
یک انتخاب در فهرست انتخاب
intestine
U
درونی
intestines
U
درونی
tumble home
U
خم درونی
indoor
U
درونی
subjective
U
درونی
innermost
U
درونی
endogenous
U
درونی
internal
U
درونی
inside
U
درونی
insides
U
درونی
infelt
U
درونی
inner
U
درونی
inward
U
درونی
interior
U
درونی
civil
U
درونی
in-
U
:درونی
interiors
U
درونی
in
U
:درونی
intrinsic
U
درونی
in-
U
درونی
inmost
U
درونی
in
U
درونی
springing of soffit
U
پاطاق درونی
spring of intrados
U
پاطاق درونی
intrados springing line
U
پاطاق درونی
internal inhibition
U
بازداری درونی
interior affairs
U
کارهای درونی
intrados
U
قوس درونی
internal friction
U
سایش درونی
inmost thoughts
U
اندیشههای درونی
logarithmic viscosity number
U
گرانروی درونی
inherent viscosity
U
گرانروی درونی
interflow
U
جریان اب درونی
intercorrelation
U
وابستگی درونی
intrinsic motivation
U
انگیزش درونی
ingrowth
U
رویش درونی
inner shell electron
U
الکترون درونی
internal pressure
U
فشار درونی
internal friction
U
اصطکاک درونی
internal energy
U
انرژی درونی
internal conversion
U
تبدیل درونی
internal consistency
U
هماهنگی درونی
internal phase
U
فاز درونی
internal reflection
U
انعکاس درونی
internal secretion
U
ترشح درونی
internal command
U
فرمان درونی
interiority
U
درونی بودن
internal temperature
U
دمای درونی
internal font
U
فونت درونی
internal vibrator
U
لرزاننده درونی
internal work
U
کار درونی
internality
U
درونی بودن
internal force
U
نیروی درونی
inner speech
U
گفتار درونی
inner loop
U
حلقه درونی
loggia
U
ایوان درونی
interpolation
U
براورد درونی
aula
U
حیاط درونی
archivolt
U
قوس درونی
dynamic
U
نیروی درونی
dynamically
U
نیروی درونی
pectorals
U
صدری درونی
indoor
U
درونی داخلی
the inner layer
U
چینه درونی
the inner layer
U
لایه درونی
esoteric
U
رمزی درونی
internalized
U
درونی کردن
internalization
U
درونی ساختن
interiors
U
درونی درون
interpolations
U
براورد درونی
innate
U
درونی چسبنده
internalizing
U
درونی کردن
internalizes
U
درونی کردن
internalize
U
درونی کردن
internalising
U
درونی کردن
internalises
U
درونی کردن
internalised
U
درونی کردن
in-fighting
U
کشمکش درونی
interior
U
درونی درون
subjectivity
U
درونی بودن
intrinsic approach
U
رهیافت درونی
endophasia
U
تکلم درونی
enteroceptor
U
گیرنده درونی
pore pressure
U
فشار درونی
endogenous event
U
رویداد درونی
endoderm
U
پرده درونی
interoceptor
U
گیرنده درونی
entophyte
U
انگل درونی
inflow
U
ریزش درونی
endocardium
U
پرده درونی دل
indravgnt
U
جریان درونی
bal badak
U
تیغ درونی پا
pectoral
U
صدری درونی
ductless gland
U
غده درونی
enostosis
U
اماس درونی استخوان
endospore
U
غشاء درونی تخم
autotelic
U
دارای قصد درونی
inside berm
U
سکوی شیببر درونی
endosporium
U
غشاء درونی تخم
endometrium
U
پرده درونی زهدان
dynamic pressure
U
فشار محرکه درونی
endocarditis
U
اماس غشاء درونی دل
endocarp
U
حلقه درونی میوه
endo arterities
U
اماس درونی شریان
endocrane
U
سطح درونی جمجمه
internal hard disk
U
دیسک سخت درونی
internalization
U
درونی یا باطنی کردن
endometritis
U
اماس درونی زهدان
inner work function
U
انرژی خروج درونی
internal torque
U
گشتاور نیروی درونی
internist
U
متخصص داروهای درونی
Internal energy
U
انرژی درونی
[فیزیک]
inherent
[in]
<adj.>
U
درونی
[ماندگار]
[ذاتی]
scarp
U
دیوار درونی خندق
midland
U
بین الارضین درونی
inwarness
U
بطون درونی بودن
mesophyll
U
بافت درونی برگ
psychogenesis
U
پیدایش نیروی درونی
internal sort
U
مرتب کردن درونی
thermionic arc
U
قوس گرمیونایی درونی
internal consistency coefficient
U
ضریب همسانی درونی
internal evidence
U
مدارک یاگواه درونی
sacrp
U
دیوار درونی خندق
internal resisting moment
U
لنگر مقاوم درونی
endosarc
U
قسمت درونی سفیده سلول
endoskeleton
U
استخوان بندی درونی حیوان
extruded corner
U
[پیش آمدگی گوشه درونی]
interoceptive
U
وابسته به انگیزش وتحریک درونی
inside
U
نزدیک به مرکز بخش درونی
internal ophthalmia
U
اماس درونی تخم چشم
endocardial
U
وابسته به پرده درونی دلhypoblast
internal modem
U
تلفیق و تفکیک کننده درونی
internal friction
U
مالش درونی سایش داخلی
escarp
U
سرازیری درونی خندق یاخاکریز
insides
U
نزدیک به مرکز بخش درونی
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
entoptics
U
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
integrated
U
مودمی که بخش درونی سیستم باشد
to protect home industry
U
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
intramural
U
واقع در این سوی دیوارها درونی
field glass
U
عدسی درونی دوربین یاذره بین
auscultator
U
گوش کننده صداهای درونی بدن
controlled reprisal
U
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
lock
U
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
locks
U
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
gutter
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutters
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
smoke consumer
U
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
proprioceptive
U
تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
psychogenesis
U
ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.
U
روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
Marxist
U
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
U
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
selections
U
انتخاب
option
U
حق انتخاب
options
U
انتخاب
options
U
حق انتخاب
selection
U
انتخاب
choicer
U
انتخاب
choices
U
انتخاب
choicest
U
انتخاب
selecting
U
انتخاب
franc
U
حق انتخاب
franchise
U
حق انتخاب
franchises
U
حق انتخاب
francs
U
حق انتخاب
choice
U
انتخاب
delegacy
U
انتخاب
draft
U
انتخاب
drafts
U
انتخاب
election
U
انتخاب
excerption
U
انتخاب
option
U
انتخاب
suffrage
U
حق انتخاب
drafted
U
انتخاب
impluse selection
U
انتخاب ایمپولز
impluse stepping
U
انتخاب شماره
impluse action
U
انتخاب شماره
get in
U
انتخاب شدن
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
outvoter
U
انتخاب کننده
faulty selection
U
انتخاب غلط
elective
U
دارای حق انتخاب
mischoose
U
بد انتخاب کردن
mischoice
U
انتخاب غلط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com