English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
nonwarehouse U انبار خشک روباز
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
stockpile U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
renovation U تجدید قطعات کردن
assembled U سوار کردن قطعات
assemble U سوار کردن قطعات
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
rebuild U نوسازی کردن قطعات
assembles U سوار کردن قطعات
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
parcel U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
yard U انبار کردن
build-up U پر کردن انبار
imburse U انبار کردن
yards U انبار کردن
stashes U انبار کردن
stash U انبار کردن
build-ups U پر کردن انبار
stashing U انبار کردن
storage U انبار کردن
build up U پر کردن انبار
ensile U انبار کردن
stashed U انبار کردن
warehouse U انبار کردن
deep freeze U انبار کردن
reservedness U انبار کردن
stock piling U انبار کردن
deep freezes U انبار کردن
warehouses U انبار کردن
store-room U جای انبار کردن
store room U جای انبار کردن
store-rooms U جای انبار کردن
garners U انبار کردن انباشتن
tender U لطیف کردن انبار
tendered U لطیف کردن انبار
tenderest U لطیف کردن انبار
dump U مخزن انبار کردن
ware room U انبار کردن مخزن
warehouses U انبار کردن مخزن
tendering U لطیف کردن انبار
stock piling U ذخیره کردن در انبار
store U اندوختن انبار کردن
garnered U انبار کردن انباشتن
storing U اندوختن انبار کردن
hoardings U انبار کردن پول
hoarding U انبار کردن پول
garnering U انبار کردن انباشتن
warehouse U انبار کردن مخزن
garner U انبار کردن انباشتن
smithereens U قطعات
custodial record U پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number U شماره فنی انبار شماره انبار
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
block storing U انبار کردن بارهای قوال
caged storage U انبار کردن به طریقه محصور
to lay down wine U شراب را انبار کردن یا جادادن
shatters U قطعات شکسته
trilcgy U یا قطعات سه گانه
main members U قطعات اصلی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
shatter U قطعات شکسته
shell fragments U قطعات گلوله
common hardware U قطعات عمومی
bill of material U صورت قطعات
common items U قطعات عمومی
spare parts U قطعات یدکی
flinders U قطعات شکسته
parts list U فهرست قطعات
chrestomathy U قطعات منتخب
chosen fragments U قطعات منتخبه
chosen fragments U قطعات گزیده
cable accessory U قطعات کابل
end product U مجموعه قطعات
analecta U قطعات ادبی
staff section U قطعات سمبه
parts peculiar U قطعات مخصوص
common parts U قطعات عمومی
parts U قطعات یدکی
repair parts U قطعات یدکی
web stiffeners U قطعات تقویتی
component drawing U رسم قطعات
chrestomathy U قطعات برگزیده
parts list U لیست قطعات
parts peculiar U قطعات اختصاصی
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
assignment of space U تخصیص جا برای انبار کردن اماد
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
nomenclature U نام گذاری قطعات
common parts U قطعات یدکی عمومی
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
bitty U متشکل از قطعات ریز
analects U قطعات ادبی منتخبات
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
rig in U باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
weldment U قطعات بهم جوش خورده
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com