English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to throw open the door to U امکان پذیر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
practicable <adj.> U امکان پذیر
conceivable U امکان پذیر
executable <adj.> U امکان پذیر
makable <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
feasible <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U امکان پذیر
contrivable <adj.> U امکان پذیر
workable <adj.> U امکان پذیر
as may be the case <adv.> U بطور امکان پذیر
feasible U امکان پذیر میسر
conceivably <adv.> U بطور امکان پذیر
contingently <adv.> U بطور امکان پذیر
possibly <adv.> U بطور امکان پذیر
conceivably U بطور امکان پذیر
impossible U امکان نا پذیر نشدنی
possible U امکان پذیر میسر
as little as possible U اینقدر کم که امکان پذیر باشد
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
to make every effort U تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
quantification U کمیت پذیر کردن
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
auto U امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
there is no p of doing it U کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
autos U امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
responses U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
networking U در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
text U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
texts U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
redliner U خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
graphics U وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablet U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
plasticize U قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
micro U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
pliable U خم پذیر
solvable U حل پذیر
pi acceptor U پی پذیر
cleavable U رخ پذیر
soluble U حل پذیر
feasibility U امکان
posse U امکان
possibilities U امکان
posses U امکان
possibility U امکان
eventualities U امکان
eventuality U امکان
possible U امکان
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
sequacious U نصیحت پذیر
combustible U احتراق پذیر
terminable <adj.> U فسخ پذیر
associable U انس پذیر
passive U کنش پذیر
proprotionable U تناسب پذیر
assailable U هجوم پذیر
infusible U گداز نا پذیر
extendible U کشش پذیر
ascertainable U اثبات پذیر
tensible U کشش پذیر
thinkable U اندیشه پذیر
perturbable U اشوب پذیر
partible U بخش پذیر
magnetizable U مغناطیس پذیر
maintainable U نگهداشت پذیر
pilable U انحنا پذیر
inflamable U اشتعال پذیر
chargeable U اتهام پذیر
impressible U تاثیر پذیر
vulnerable U اسیب پذیر
vulnerable U زخم پذیر
associative U شرکت پذیر
pervious U نفوذ پذیر
semi solvable U نیم حل پذیر
enumerable U شمارش پذیر
miscible U امتزاج پذیر
superimposable U انطباق پذیر
fathomable U پیمایش پذیر
fatig U خستگی پذیر
fatigable U خستگی پذیر
fatiguable U خستگی پذیر
precipitable U تعلیق پذیر
inoculable U تلقیح پذیر
defensible U دفاع پذیر
destructible U انهدام پذیر
educable U اموزش پذیر
lowest common denominator U مردم پذیر
peaceable U اشتی پذیر
figurable U شکل پذیر
electron acceptor U الکترون پذیر
shock absorber U ضربه پذیر
criticizable U انتقاد پذیر
skittish U تغییر پذیر
liquefiable U گداز پذیر
passives U کنش پذیر
extensible U توسعه پذیر
teachable U تعلیم پذیر
applicable U کاربرد پذیر
generable U زایش پذیر
shock absorbers U ضربه پذیر
doughface U تلقین پذیر
passible U فساد پذیر
bearable U تحمل پذیر
open cheque U چک انتقال پذیر
lowest common denominators U مردم پذیر
spoilable U فساد پذیر
increasable U افزایش پذیر
subjugable U تسخیر پذیر
deformable U دگردیس پذیر
subduable U تسخیر پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
additive U جمع پذیر
additives U جمع پذیر
perfectible U کمال پذیر
dividable [American E] <adj.> U بخش پذیر
divisible <adj.> U بخش پذیر
depreciable U استهلاک پذیر
spottable U لکه پذیر
sensitive U نفوذ پذیر
plunderable U چپاول پذیر
limitable U محدودیت پذیر
despicable U نکوهش پذیر
stainable U لکه پذیر
differentiable U تشخیص پذیر
deductible U مالیات پذیر
fusible U گداز پذیر
extendable U توسعه پذیر
demurrable U اعتراض پذیر
flexible U خمش پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
mutant U تغییر پذیر
mutants U تغییر پذیر
denominable U تسمیه پذیر
tangibly U پرماس پذیر
weariless U خستگی نا پذیر
divisible U بخش پذیر
able to take a load <adj.> U بار پذیر
wallydraigle U تاثیر پذیر
tangible U پرماس پذیر
palpable U پرماس پذیر
retractable U انکار پذیر
revocable U ابطال پذیر
flexible U انعطاف پذیر
incompressible U تراکم نا پذیر
rotatable U چرخش پذیر
thermosetting U سختی پذیر
separable U تفکیک پذیر
deceivable U فریب پذیر
disputable U اعتراض پذیر
vacillatory U تغییر پذیر
reclaimable U ادعا پذیر
inextensible U تمدید نا پذیر
vanquishable U شکست پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
disintegrable U تجزیه پذیر
fixable U ثبات پذیر
disciplinable U انضباط پذیر
dissoluble U تجزیه پذیر
interchangeably U بطورتبادل پذیر
transferable U انتقال پذیر
testable U ازمون پذیر
distensible U انبساط پذیر
fissile U شکاف پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com