Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bad dept
U
طلبی که امکان وصول ان کم باشد
facility
U
امکان وسیله
port
U
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
selectors
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
panels
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
selector
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
inputted
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
i/o
U
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
U
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
captions
U
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
caption
U
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
output
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
outputs
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
optical
U
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
i/o
U
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output
U
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
vga
U
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
peripheral
U
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
del credere agent
U
نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
lighted
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
port
U
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
light
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
lightest
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
graphics
U
وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets
U
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablet
U
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
PIA
U
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
gateways
U
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
microcomputer
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
gateway
U
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
peripheral
U
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
edlin
U
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
approximation
U
نزدیکی
nearby
U
در نزدیکی
inwarness
U
نزدیکی
intimity
U
نزدیکی
nearness
U
نزدیکی
affinity
U
نزدیکی
vicinage
U
نزدیکی
affinities
U
نزدیکی
vicinity
U
نزدیکی
vichywater
U
نزدیکی
approximations
U
نزدیکی
proximity
U
نزدیکی
closeness
U
نزدیکی
copulating
U
نزدیکی
copulates
U
نزدیکی
nighness
U
نزدیکی
neiggourhood
U
نزدیکی
copulate
U
نزدیکی
togetherness
U
نزدیکی
sexual intercourse
U
نزدیکی
around
U
در نزدیکی
copulated
U
نزدیکی
appulse
U
نزدیکی
adjacence or cency
U
نزدیکی
accession
نزدیکی
propinquity
U
نزدیکی
adduction
U
نزدیکی
contiguity
U
نزدیکی
imminence
U
نزدیکی
sexual intercourse of doubful nature
U
نزدیکی به شبهه
hereabout
U
درهمین نزدیکی ها
going on
U
نزدیکی تماس
adjacency
U
نزدیکی مجاورت
proximity of blood
U
خویشی نزدیکی
adjacence
U
نزدیکی مجاورت
nodality
U
نزدیکی به گره
verges
U
نزدیکی حدود
In the vicinity ( neighbourhood ).
U
همین نزدیکی ها
verge
U
نزدیکی حدود
offing
U
دران نزدیکی ها
kinder
U
نزدیکی تشابه
therabout
U
در همان نزدیکی
sexual intercourse
U
مواقعه نزدیکی جنسی
imminence
U
نزدیکی مشرف بودن
abutment
U
بست دیوار نزدیکی
thereabout
U
درهمان نزدیکی تقریبا
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
incestuously
U
با گناه نزدیکی بمحارم
imminency
U
نزدیکی مشرف بودن
To have sexual intercourse with a woman .
U
با زنی نزدیکی کردن
in with
<idiom>
U
دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
umbilical
U
واقع در نزدیکی ناف مرکزی
Heris
U
شهر هریس در نزدیکی تبریز
Is there a ... nearby?
آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
land sick
U
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
The gas station is nearby .
U
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machined
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
recoveries
U
وصول
recovery
U
وصول
collections
U
وصول
collection
U
وصول
reception
U
وصول
receptions
U
وصول
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
aclinic line
U
خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
collection fee
U
هزینه وصول
collection order
U
دستور وصول
collection charges
U
هزینه وصول
accessible
U
قابل وصول
recoveries
U
وصول جبران
levying
U
وصول مالیات
collection charge
U
هزینه وصول
receipt
U
اعلام وصول
to get in
U
وصول کردن
collecting debts
U
وصول مطالبات
collecting books
U
وصول مطالبات
outstandingly
U
وصول نشده
collectable
U
قابل وصول
outstanding
U
وصول نشده
collectible
U
قابل وصول
levier
U
مالیات وصول کن
receipt
U
وصول کردن
line of approach
U
راه وصول
acknowledgment
U
اعلام وصول
recvery
U
استرداد وصول
collecting
U
وصول کردن
acknowledgement of receipt
U
اعلام وصول
recovery
U
وصول جبران
collects
U
وصول کردن
cleared cheque
U
چک وصول شده
receipts
U
وصول کردن
receipts
U
اعلام وصول
get in
U
وصول کردن
certificate of receipt
U
گواهی وصول
come at able
U
قابل وصول
collect
U
وصول کردن
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
قابل وصول
makable
<adj.>
U
قابل وصول
recipient
U
وصول کننده
contrivable
<adj.>
U
قابل وصول
recipients
U
وصول کننده
makeable
<adj.>
U
قابل وصول
recover
U
وصول کردن
doable
<adj.>
U
قابل وصول
manageable
<adj.>
U
قابل وصول
recovers
U
وصول کردن
feasible
<adj.>
U
قابل وصول
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
قابل وصول
recovering
U
وصول کردن
accessibility
U
قابلیت وصول
practicable
<adj.>
U
قابل وصول
receives
U
وصول کردن
levies
U
وصول مالیات
levied
U
وصول مالیات
executable
<adj.>
U
قابل وصول
workable
<adj.>
U
قابل وصول
recoverable
U
قابل وصول
accession
U
تابع وصول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com