English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (643 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beatification U اموزش عمل تبرک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consecration U تبرک
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
computer assisted instruction U اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
education U اموزش
tutorial U اموزش
training U اموزش
tutorials U اموزش
instruction U اموزش
lore U اموزش
instructions U اموزش
training program U برنامه اموزش
unit training U اموزش یکان
personnel training U اموزش کارکنان
elementary education U اموزش ابتدایی
professional education U اموزش تخصصی
training circular U نشریه اموزش
training cycle U مرحله اموزش
remedial instruction U اموزش ترمیمی
educability U اموزش پذیری
integrated training U اموزش توام
secondary education U اموزش متوسطه
sex education U اموزش جنسی
education center U مرکز اموزش
transfer of training U انتقال اموزش
unit training U اموزش یکانی
program of instruction U برنامه اموزش
curriculum U اموزش برنامه
curriculums U اموزش برنامه
school center U مرکز اموزش
training center U مرکز اموزش
life long education U اموزش مداوم
informal education U اموزش غیررسمی
annual training U اموزش سالیانه
concurrent training U اموزش همزمان
computerized instruction U اموزش کامپیوتری
educable U اموزش پذیر
primary education U اموزش ابتدایی
compulsory education U اموزش اجباری
reeducation U باز اموزش
programmed instruction U اموزش برنامهای
religious instruction U اموزش دینی
job training U اموزش شغلی
education U اموزش و پرورش
vocational education U اموزش حرفهای
learning curve U منحنی اموزش
tutoring U اموزش تک شاگردی
general education U اموزش عمومی
mass education U اموزش جمعی
higher education U اموزش عالی
moral education U اموزش اخلاقی
basic training U اموزش مقدماتی
teaching machine U ماشین اموزش
technical teaching U اموزش فنی
trains U اموزش دادن
trained U اموزش دادن
hypnopedia U اموزش با هیپنوتیسم
train U اموزش دادن
bowel training U اموزش دفع
military training U اموزش نظامی
mass education U اموزش همگانی
reward training U اموزش با پاداش
technical education U اموزش فنی
training U اموزش دادن
coeducation U اموزش مختلط
individualized instruction U اموزش انفرادی
formal education U اموزش رسمی
voluntary training U اموزش داوطلبانه
graduate education U اموزش بعد از لیسانس
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
audio visual U اموزش سمعی وبصری
audio-visual U اموزش سمعی وبصری
code training set U دستگاه اموزش مرس
educational U مربوط به اموزش و پرورش
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
nonformal education U اموزش غیر رسمی
formal discipline U اموزش صورت گرا
pamphlets U نشریه اموزش و فنی
army training program U برنامه اموزش نظامی
cbt U اموزش بر پایه کامپیوتر
refresher course U دوره اموزش یک ماهه
pamphlet U نشریه اموزش و فنی
project method U روش اموزش طرحی
refresher courses U دوره اموزش یک ماهه
pedagogical U وابسته بعلم اموزش
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
school U مرکز اموزش نظامی
pedagogically U مطابق علم اموزش
on the job training U اموزش ضمن کار
coeducation U اموزش وپرورش مختلط
in serving training U اموزش ضمن خدمت
schools U مرکز اموزش نظامی
active duty for training U اموزش زیر پرچم
reserve center U مرکز اموزش احتیاط
special education U اموزش و پرورش استثنایی
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
discovery teaching method U روش اموزش اکتشافی
educationists U متخصص اموزش و پرورش
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U متخصص اموزش و پرورش
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
pedagogic U وابسته به اموزش وپرورش
branch material curriculum U برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
manual training U دوره اموزش هنرهای دستی
courses U مسیر مسابقه دوره اموزش
computer augmented learning U بسط اموزش به کمک کامپیوتر
army training program U برنامه اموزش نیروی زمینی
disciplinary training center U مرکز اموزش زندانیان نظامی
assault courses U میدان اموزش عملیات هجومی
course U مسیر مسابقه دوره اموزش
pedagogy U فن اموزش وپرورش کودک للگی
toilet training U اموزش اداب توالت رفتن
coursed U مسیر مسابقه دوره اموزش
assault course U میدان اموزش عملیات هجومی
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
cai U Instruction ComputerAssisted اموزش به کمک کامپیوتر
world conference of computer in educatio U کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
educable mentally retarded U عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
rehabilitation training center U مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
instruction U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instructions U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
planit U زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
hands on U تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
probation U کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
hands-on U تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
general grant U کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
glm U روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
attack teacher U وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
instructing U دستور دادن اموزش دادن
instruct U دستور دادن اموزش دادن
instructs U دستور دادن اموزش دادن
instructed U دستور دادن اموزش دادن
commander's manual U ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
education U پرورش اموزش و پرورش
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com