Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ragged school
U
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
there is no room fo rlazy boys
U
جا برای بچههای تنبل نداریم
rain check
<idiom>
U
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
its little ones
U
بچههای کوچک ان
hence with your little one's
U
بچههای خودرابرداروبرو
poor
U
بینوا
poorer
U
بینوا
fortuneless
U
بینوا
destitute
U
بینوا
empty handed
U
بینوا
unblessed
U
بینوا
poorest
U
بینوا
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
to become poor
U
بینوا شدن
unblest
U
ملعون بینوا
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
gymnopaedic
U
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
education center
U
اموزشگاه
schools
U
اموزشگاه
almamater
U
اموزشگاه
school
U
اموزشگاه
honorary
U
مجانی
franks
U
مجانی
franked
U
مجانی
franker
U
مجانی
frankest
U
مجانی
free
U
مجانی
franking
U
مجانی
freed
U
مجانی
gratuitous
U
مجانی
frees
U
مجانی
free of expense
U
مجانی
free of cost
U
مجانی
free of charge
U
مجانی
frank
U
مجانی
freeing
U
مجانی
training school
U
اموزشگاه حرفهای
technical school
U
اموزشگاه فنی
hedge school
U
اموزشگاه پست
interscholastic competition
U
مسابقه اموزشگاه ها
school report
U
گزارش اموزشگاه
foundation school
U
اموزشگاه موقوف
special school
U
اموزشگاه استثنایی
comprehensive school
U
اموزشگاه جامع
comprehensive schools
U
اموزشگاه جامع
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
night schools
U
اموزشگاه شبانه
head master
U
مدیر اموزشگاه
dogo
U
اموزشگاه جودو
night school
U
اموزشگاه شبانه
schoolmistresses
U
مدیره اموزشگاه
schoolmistress
U
مدیره اموزشگاه
preparatory schools
U
اموزشگاه امادگی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
truants
U
از اموزشگاه گریززدن
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
truant
U
از اموزشگاه گریززدن
private school
U
اموزشگاه خصوصی
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
parochial school
U
اموزشگاه کلیسایی
dominie
U
رئیس اموزشگاه
nongraded school
U
اموزشگاه بی دانشپایه
academies
U
دانشگاه اموزشگاه
free list
U
صورت مجانی ها
delivery free
U
حمل مجانی
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
free sample
U
نمونه مجانی
free entrance
U
ورود مجانی
gratis
U
مجانی ازاد
postage-free
<adj.>
U
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
U
ارسال مجانی
freeboard
U
غذاومنزل مجانی
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
quarters in kind
U
مسکن مجانی
gratuitousness
U
مجانی بودن
schoolhouses
U
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
schoolhouse
U
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
school
U
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools
U
پیروان یک مکتب اموزشگاه
conservatoire
U
اموزشگاه هنرهای زیبا
school slang
U
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school fee
U
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
boarding schools
U
اموزشگاه شبانه روزی
lockup
U
تعطیل کردن اموزشگاه
lockups
U
تعطیل کردن اموزشگاه
school pence
U
پول هفتگی اموزشگاه
boarding school
U
اموزشگاه شبانه روزی
complimentary supply
U
خدمات یا کلاهای مجانی
gratuitous
U
غیر معوض مجانی
free
U
بطور مجانی ازادکردن
to hitchhike
U
مجانی سوار شدن
freed
U
بطور مجانی ازادکردن
freeing
U
بطور مجانی ازادکردن
to hitch
U
مجانی سوار شدن
rain check
U
بلیط مجانی یا مجدد
to go backpacking
U
مجانی سوار شدن
frees
U
بطور مجانی ازادکردن
pay patient
U
مریض غیر مجانی
to play the truant
U
از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
interscholastic
U
واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
knight service
U
تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
There is no harm in trying.
U
امتحانش مجانی است (ضرر ندارد )
school doctor
U
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
full timer
U
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prefectoral
U
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
mixed school
U
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
brown minor
U
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
precision
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
VidCap
U
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
labor of love
<idiom>
U
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
U
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
cues
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
compiler
U
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
cue
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
hybrid circuit
U
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
boarded
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
literacy
U
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
z buffer
U
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
I am here for a language course
U
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com