English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermal waves U امواج گرمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
hypothermia U کم گرمایی
thermic U گرمایی
calorific U گرمایی
thermal U گرمایی
heating U گرمایی
thermocouple U زوج گرمایی
thermochemistry U شیمی گرمایی
thermo galvanometer U گالوانومتر گرمایی
heat pump U تلمبه گرمایی
thermal effect U اثر گرمایی
thermal dissociation U تفکیک گرمایی
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
thermal conductivity U رسانندگی گرمایی
thermal capacity U فرفیت گرمایی
thermal agitation U اغتشاش گرمایی
caloric value U ارزش گرمایی
calorific value U ارزش گرمایی
thermal energy U انرژی گرمایی
enthalpy U محتوای گرمایی
thermal reservoir U منبع گرمایی
thermal flux U شار گرمایی
heat loss U اتلاف گرمایی
heat of combustion U ارزش گرمایی
heat resistance polymer U بسپار گرمایی
heat value U ارزش گرمایی
heating value U ارزش گرمایی
hot strength U استحکام گرمایی
heat flux U شار گرمایی
heat exchanger U تبادلگر گرمایی
heat energy U انرژی گرمایی
general heat capacity U فرفیت گرمایی کل
sensible heat U محتوای گرمایی
heat balance U توازن گرمایی
heat capacity U فرفیت گرمایی
heat conductivity U رسانندگی گرمایی
heat content U محتوای گرمایی
total heat U محتوای گرمایی
overload device U فیوز گرمایی
thermal scanning U غربال گرمایی
thermistor U مقاومت گرمایی
thermalgesia U دردزایی گرمایی
thermal pollution U الودگی گرمایی
thermal ionization U یونش گرمایی
thermal pollution U آلودگی گرمایی
thermal excitation U برانگیختگی گرمایی
thermal equilibrium U تعادل گرمایی
thermal treatment U عملیات گرمایی
differential thermal analysis U تجزیه گرمایی تفاضلی
d.t.a U تجزیه گرمایی تفاضلی
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
thermocouple meter U سنجه با زوج گرمایی
thermoammeter U سنجه با زوج گرمایی
british thermal unit U واحد گرمایی بریتانیا
ratio of specific heats U نسبت گرمایی ویژه
net calorific value U ارزش گرمایی خالص
thermal conductivity U رسانائی گرمایی یا حرارتی
lattice heat capacity U فرفیت گرمایی شبکه
lattice heat conductivity U رسانندگی گرمایی شبکه
specific heat capacity U فرفیت گرمایی ویژه
radiant heat U گرمایی که پرتووارازجسمی بیرون اید
lattice thermal resistivity U مقاومت ویژه گرمایی شبکه
thermally isolated system U سیستم منزوی از نظر گرمایی
acid heat test U ازمون گرمایی با سولفوریک اسید
thermocouple U وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
ground swell U امواج
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
ground waves U امواج زمینی
oscilloscope U اشکارسازی امواج
interference U تداخل امواج
incoherent waves U امواج همدوس
gravity waves U امواج ثقلی
radio waves U امواج رادیویی
reverberations U برگشت امواج
reverberation U برگشت امواج
emission U انتشار امواج
emissions U انتشار امواج
hertzian waves U امواج هرتز
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
pulse U امواج ضربانی
pulsed U امواج ضربانی
gravitational waves U امواج جاذبه
gravitational waves U امواج گرانشی
tidal waves U امواج جزرومدی
crashing waves U امواج خروشان
pulsing U ضربان امواج
the waves of the sea U امواج دریا
brain waves U امواج مغزی
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
tosser U دستخوش امواج
spoondrift U ترشح امواج
sky wave U امواج اسمانی
wander wave U امواج سیار
transient wave U امواج سیار
attenuation U افت قدرت امواج
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
hertzian wave U امواج هرتز hertz
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
pulsing U پرتاب امواج انرژی
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
bleeding U باند تداخل امواج
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
echo U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
wave band U دسته امواج رادیو
reverberations U برگشت دادن امواج
reverberation U برگشت دادن امواج
wave front U جبهه امواج رادیویی
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
echoes U برگشت امواج رادار
echoing U برگشت امواج رادار
tidal wave U امواج جذر و مدی
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
wave period U زمان تناوب امواج دریا
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
beam width U عرض ستون امواج رادار
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
angstrom U واحد اندازه گیری طول امواج
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
lotic U زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
reverberation index U دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphone U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
microphones U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com