English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incoherent waves U امواج همدوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coherent U همدوس
coherent light U نور همدوس
coherent scattering U پراکندگی همدوس
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
ground swell U امواج
tidal waves U امواج جزرومدی
interference U تداخل امواج
oscilloscope U اشکارسازی امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
gravitational waves U امواج گرانشی
the waves of the sea U امواج دریا
pulsing U ضربان امواج
hertzian waves U امواج هرتز
gravitational waves U امواج جاذبه
ground waves U امواج زمینی
gravity waves U امواج ثقلی
brain waves U امواج مغزی
reverberations U برگشت امواج
tosser U دستخوش امواج
transient wave U امواج سیار
thermal waves U امواج گرمایی
wander wave U امواج سیار
emission U انتشار امواج
emissions U انتشار امواج
spoondrift U ترشح امواج
pulse U امواج ضربانی
pulsed U امواج ضربانی
sky wave U امواج اسمانی
reverberation U برگشت امواج
crashing waves U امواج خروشان
radio waves U امواج رادیویی
wave front U جبهه امواج رادیویی
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
bleeding U باند تداخل امواج
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
hertzian wave U امواج هرتز hertz
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
wave band U دسته امواج رادیو
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
attenuation U افت قدرت امواج
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
echoed U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echoing U برگشت امواج رادار
reverberation U برگشت دادن امواج
pulsing U پرتاب امواج انرژی
tidal wave U امواج جذر و مدی
reverberations U برگشت دادن امواج
echo U برگشت امواج رادار
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
wave period U زمان تناوب امواج دریا
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
angstrom U واحد اندازه گیری طول امواج
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
reverberation index U دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
lotic U زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphone U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
microphones U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
spacing impulse U نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
imit ative deception U فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference U تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
electroencephalogram U منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com