English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pandours or doors U امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
american defense service medal U نشان خدمت ارتش امریکا درسال 14- 9391
Austria U اطریش
brutify U وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
reichsraht U نام مجلس قانونی اطریش
gl U مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gendarmerie U امنیه
gendarmes U امنیه
gendarme U امنیه
versailles treaty U گردید
militia U امنیه مجاهدین
militias U امنیه مجاهدین
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
he was put to flight U مجبوربفرار گردید
the secret will open to me U خواهد گردید
kaldor criterion U مطرح گردید
he was ordered to europe U او باروپاگسیل گردید
gendarmery U ژاندارمری اداره امنیه
gendarmerie U ژاندارمری اداره امنیه
wild fowl U مرغان وحشی پرندگان وحشی
he set out for the village U سوی ده رهسپار گردید
i am in receipt of your letter U نامه شما واصل گردید
army of occupation U ارتش فاتح ارتش اشغالگر
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
In the year 2000… U درسال 2000...
During (in)the current year. U درسال جاری
in the a. year of U درسال خجسته
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
in the a. year of U درسال فرخنده فال
he was born in the year U درسال 00000زائیده یامتولدشد
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
polyestrous U دارای بیش از یک وهله جفت گیری درسال
ferae naturae U وحشی ذاتا وحشی
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
the great exhibition U نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
knight hospitaller U کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
in service U درخدمت ارتش در ارتش
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
laniary U درنده
fiercest U درنده
holder U درنده
tigerish U درنده خو
tigerlike U درنده خو
holders U درنده
fiercer U درنده
fierce U درنده
lupin U درنده
tig U درنده خو
kitish U درنده خو
rapacious U درنده خو
predatorial U درنده
predators U درنده
vulturish U درنده خو
predator U درنده
lupine U درنده
ferocity U درنده خویی
kites U ادم درنده خو
predatory U درنده غارتگر
fury U درنده خویی
kite U ادم درنده خو
harpies U ادم درنده خو
harpy U ادم درنده خو
lacerative U برنده یا درنده
wolfishness U درنده خویی
pumas U یوزپلنگ درنده امریکایی
rapacity U یغماگری درنده خویی
puma U یوزپلنگ درنده امریکایی
vulturous U درنده خوی کرکسی
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
requin U کوسه ماهی درنده
hyaenas U ادم درنده خو یا خائن
hyenas U ادم درنده خو یا خائن
hyena U ادم درنده خو یا خائن
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
rapaciously U از روی درنده خوئی حریصانه
french revolution U انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
judge advocate general U رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
thresher U کوسه ماهی درنده سواحل امریکاواروپا
Three things to avoid:a crumbling wall, a biting . <proverb> U از دیوار شکسته و سگ درنده و زن سلیطه یذر کنید .
One must avoid three things: crumbling walls, vicious dogs, and harlots U از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه
kite U فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kites U فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
ferocious U وحشی
feral U وحشی
ferine U وحشی
truculent U وحشی
unmannerly U وحشی
sylvatic U وحشی
boarish U وحشی
unshapen U وحشی
undaunted U وحشی
anthropophagus U وحشی
ungovernable U وحشی
unshaped U وحشی
barbaric U وحشی
ruttish U وحشی
uncivilized U وحشی
gris U وحشی
savaged U وحشی
savaging U وحشی
wild U وحشی
barbarous U وحشی
Gothic U وحشی
wildest U وحشی
wilds U وحشی
hare brained U وحشی
savage U وحشی
savages U وحشی
ruffians U وحشی
ruffian U وحشی
rambunctious U وحشی
savaged U وحشی شدن
savaged U وحشی کردن
grosser U وحشی توده
on the same p as the savages U درترازو وحشی ها
grossed U وحشی توده
gross U وحشی توده
onion couch U یکجور جو وحشی
charlock U خردل وحشی
Wild West U غرب وحشی
buffaloes U گاو وحشی
buffalo U گاو وحشی
bestiality U وحشی گری
savage U وحشی کردن
savages U وحشی شدن
savages U وحشی کردن
brutalises U وحشی شدن
brutalised U وحشی شدن
manlike U جنس نر وحشی
uncivilly U وحشی بی ادب
brutalising U وحشی شدن
brutalize U وحشی شدن
barbarize U وحشی کردن
brutalizing U وحشی شدن
barbarise U وحشی کردن
brutalizes U وحشی شدن
brutalized U وحشی شدن
savaging U وحشی شدن
savaging U وحشی کردن
mustang U اسب وحشی
uncivil U وحشی بی ادب
headaches U خشخاش وحشی
mallards U اردک وحشی
wildcat U گربه وحشی
parsnip U زردک وحشی
wildcats U گربه وحشی
mallard U اردک وحشی
toadflax U کتان وحشی
gothicism U وحشی گری
cheetahs U یوزپلنگ وحشی
cheetah U یوزپلنگ وحشی
farouche U وحشی صفت
parsnips U زردک وحشی
parsnips U هویج وحشی
wildlife U حیوانات وحشی
fellness U وحشی گری
parsnip U هویج وحشی
feral child U کودک وحشی
wildfowl U اردک وحشی
headache U خشخاش وحشی
onion grass U یکجور جو وحشی
imbrute U وحشی شدن
grossing U وحشی توده
bullocks U گوساله وحشی
bullock U گوساله وحشی
semi barbarian U نیم وحشی
wild rice U برنج وحشی
saracen U کافر وحشی
horsemint U نعناع وحشی
wildling U حیوان وحشی
wildness U وحشی گری
savage U وحشی شدن
grosses U وحشی توده
tiger cat U گربه وحشی
grossest U وحشی توده
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
wild parsley U انواع هویج وحشی
barbarians U ادم وحشی یابربری
brutal U حیوان صفت وحشی
wildfowler U شکارچی غاز وحشی
barbarian U ادم وحشی یابربری
madcap U ادم بی پروا و وحشی
mallards U نوعی مرغابی وحشی
mallard U نوعی مرغابی وحشی
ferocity U وحشی گری سبعیت
greylag U غاز وحشی اروپایی
feral U حیوان شکاری وحشی
leopards U پلنگ گربه وحشی
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
troglodyte U انسانهای غارنشین وحشی
leopard U پلنگ گربه وحشی
buffs U گاو وحشی زردنخودی
buff U گاو وحشی زردنخودی
perfection of savagery U کمال وحشی گری
sheldrake U اردک وحشی دریایی
barbarize U بیگانه یا وحشی شدن
perfection of savagery U نهایت وحشی گری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com