English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
my initials are s.h U امضای مختصر من
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
paraph U امضای مختصر
Other Matches
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
under the hand of U به امضای
under the hand of hand U به امضای .....
forgeries U امضای جعلی
forgery U امضای جعلی
mongram U امضای هنری
manual labour U امضای دستی
completion of contract U امضای قرارداد
precise U مختصر کردن مختصر
monogram U امضای هنر پیشگی
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
monograms U امضای هنر پیشگی
countersign U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigns U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigning U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigned U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
Does the bank acknowledge your signature ? U آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
brief U مختصر
summary U مختصر
febricula U تب مختصر
gnomical U مختصر
grammalogue U مختصر
little U مختصر
concise U مختصر
briefest U مختصر
briefed U مختصر
summaries U مختصر
abridged U مختصر
succinct U مختصر
compend U مختصر
sum U مختصر
partial U مختصر
abbreviated U مختصر
briefer U مختصر
sums U مختصر
incomprehensive U مختصر
short term U مختصر
succinct <adj.> U مختصر
shorter U مختصر
epitome U مختصر
synoptic U مختصر
shortest U مختصر
short U مختصر
tis U مختصر ti is
laconically U مختصر گو
laconic U مختصر گو
concise <adj.> U مختصر
terse U مختصر
viz U مختصر
abstracted U مختصر
curt <adj.> U مختصر
fleeting <adj.> U مختصر
tersest U مختصر
terser U مختصر
short <adj.> U مختصر
petit mal U صرع مختصر
short and sweet <idiom> U مختصر ومفید
telegraphic U تلگرافی مختصر
summary U خلاصه مختصر
shorthand U مختصر نویسی
summaries U خلاصه مختصر
brachygraphy U مختصر نویسی
synopses U اجمال مختصر
briefest U کوتاه مختصر
synopsis U اجمال مختصر
velitation U جنگ مختصر
lacanic U مختصر و مفید
let us be brief U مختصر کنیم
nodding acquaintance آشنایی مختصر
potluck U غذای مختصر
scumble U مالش مختصر
handlist U فهرست مختصر
grind out U پیشروی مختصر
compendium U مختصر کوتاهی
shortener U مختصر کننده
comedietta U کمدی مختصر
cheep U اشاره مختصر
apercu U خلاصه مختصر
abridge U مختصر کردن
simplifier U مختصر کننده
briefly speaking U مختصر کنیم
tiffin U ناهار مختصر
inking U اطلاع مختصر
squabble U نزا مختصر
flashes U روشنایی مختصر
pithy U مختصر ومفید
concisely U بطور مختصر
curtailed U مختصر نمودن
curtail U مختصر نمودن
briefer U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
brief U کوتاه مختصر
tot U یادداشت مختصر
tots U یادداشت مختصر
tendency U علاقه مختصر
tendencies U علاقه مختصر
snacks U خوراک مختصر
curtails U مختصر نمودن
snack U خوراک مختصر
click U صدای مختصر
clicked U صدای مختصر
clicks U صدای مختصر
curtailing U مختصر نمودن
contracted U مختصر محدود
flashed U روشنایی مختصر
squabbling U نزا مختصر
squabbles U نزا مختصر
squabbled U نزا مختصر
flash U روشنایی مختصر
spot U زمان مختصر لحظه
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
spots U زمان مختصر لحظه
compendious U موجز مختصر ومفید
simplifications U تسهیل مختصر سازی
simplification U تسهیل مختصر سازی
bywords U اشاره یانگاه مختصر
byword U اشاره یانگاه مختصر
in a nutshell U بطور خیلی مختصر
pittance U کمک هزینه مختصر
look in U دیدن کردن مختصر
metastable U دارای ثبات مختصر
bowing acquaintance آشنایی مختصر سلامی و بس
shortens U مختصر کردن کاستن
prospectuses U شرح حال مختصر
prospectus U شرح حال مختصر
shorten U مختصر کردن کاستن
feather U فشار مختصر به گاز
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
compendiously <adv.> U بصورت مختصر و مفید
shortened U مختصر کردن کاستن
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
pull U برتری جزئی و مختصر
abriviated addressing U ادرس مختصر شده
pulls U برتری جزئی و مختصر
abbreviate U مختصر یا مفید کردن
abbreviates U مختصر یا مفید کردن
blockhouse U بنای استحکامی مختصر
abbreviating U مختصر یا مفید کردن
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
smacks U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
blinks U نادیده گرفته نگاه مختصر
blink U نادیده گرفته نگاه مختصر
smacked U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
step in U بازدید مختصر وکوتاهی کردن
blinked U نادیده گرفته نگاه مختصر
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
billet U ورقه جیره یادداشت مختصر
smack U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
billeted U ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting U ورقه جیره یادداشت مختصر
billets U ورقه جیره یادداشت مختصر
multocular U مختصر و مفید کوتاه و سودمند
nuances U اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
nuance U اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
That is it in a nutshell. U موضوع به طور خیلی مختصر اینطوری است.
luncheonette U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonettes U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
to run in to a person U دیدنی مختصر از کسی کردن بکسی سرزدن
absorption representation U [حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
sclaff U تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
mnemonic U حامت مختصر کلمه یا تابع که برای یادآوری کمک میکند.
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
out lawry U طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
shortening reaction U واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
simplifying U مختصر کردن اسانتر کردن
tinting U رنگ مختصر سایهء رنگ
simplifies U مختصر کردن اسانتر کردن
simplifying U اسان تر کردن مختصر کردن
simplifies U اسان تر کردن مختصر کردن
stenography U مختصر نویسی کوتاه نویسی
tint U رنگ مختصر سایهء رنگ
tints U رنگ مختصر سایهء رنگ
simplify U مختصر کردن اسانتر کردن
simplify U اسان تر کردن مختصر کردن
glance U نگاه نگاه مختصر
glanced U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com