English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
illiterate U بیسواد
analphabet U بیسواد
analphabetic U بیسواد
uneducated U بیسواد
illiterately U بطور بیسواد
The illiterate person is blind . <proverb> U بیسواد کور است .
unread U قرائت نشده بیسواد
lowbrow U بیسواد دارای سلیقه پست
under the hand of hand U به امضای .....
under the hand of U به امضای
my initials are s.h U امضای مختصر من
completion of contract U امضای قرارداد
mongram U امضای هنری
paraph U امضای مختصر
forgery U امضای جعلی
forgeries U امضای جعلی
manual labour U امضای دستی
monograms U امضای هنر پیشگی
monogram U امضای هنر پیشگی
countersigning U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigns U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigned U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
Does the bank acknowledge your signature ? U آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
natural persons U اشخاص طبیعی
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
many people U خیلی اشخاص
persona U اشخاص یک کتاب
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
great persons U اشخاص بزرگ
few men U اشخاص کمی
displaced persons U اشخاص پناهنده
many a man U بسا اشخاص
person perception U ادراک اشخاص
artificial persons U اشخاص حقوقی
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
these people U این اشخاص
personas U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
withindoors U اشخاص داخل منزل
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
inter alia U میان اشخاص دیگر
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
panels U صورت اسامی اشخاص
panel U صورت اسامی اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com