Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pardoable
U
امرزش پذیر قابل بخشش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
remission of sins
U
بخشش یا امرزش گناهان
absolvable
U
بخشش پذیر
forgivable
U
بخشیدنی بخشش پذیر
excusable
U
قابل بخشش و معافیت بخشیدنی
irremissible
U
بخشش ناپذیر غیر قابل عفو
miscible
U
قابل اختلاط حل پذیر
filterable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
filtrable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
hereditable
U
قابل توارث وارثت پذیر
ductile
U
قابل انبساط شکل پذیر
divisible
U
قابل قسمت بخش پذیر
propitiable
U
قابل تسکین استمالت پذیر
commutable
U
دگرگونی پذیر قابل تبدیل
pracitcable
U
قابل اجرا صورت پذیر
dependable
U
قابل اعتماد توکل پذیر
reproducible
U
قابل تولید مجدد تجدید پذیر
inelastic
U
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
transpirable
U
قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
bondable
U
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
subdividable
U
قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
remittal
U
امرزش
clemency
U
امرزش
shrive
U
امرزش
remission
U
امرزش
pardons
U
امرزش گذشت
pardonableness
U
امرزش پذیری
pardoning
U
امرزش گذشت
pardoned
U
امرزش گذشت
pardon
U
امرزش گذشت
to ask pardon for one'ssins
U
برای گناهان خود طلب امرزش طلبیدن
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
shapable
U
شکل پذیر قابل شکل گیری
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
inferrible
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferable
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
pardons
U
بخشش
gratia
U
بخشش
baksheesh
U
بخشش
remission
U
بخشش
grant
U
بخشش
granted
U
بخشش
grants
U
بخشش
givig
U
بخشش
profusion
U
بخشش
forgiveness
U
بخشش
pities
U
بخشش
dotation
U
بخشش
boon
U
بخشش
boons
U
بخشش
bountifulness
U
بخشش
munificence
U
بخشش
pardon
U
بخشش
bestowment
U
بخشش
clemency
U
بخشش
lot
U
بخشش
pitied
U
بخشش
largess
U
بخشش
pardoning
U
بخشش
pardoned
U
بخشش
bounty
U
بخشش
benefaction
U
بخشش
released
U
بخشش
endowments
U
بخشش
donation
U
بخشش
donations
U
بخشش
bestowal
U
بخشش
gift
U
بخشش
gifts
U
بخشش
pity
U
بخشش
releases
U
بخشش
absolution
U
بخشش
release
U
بخشش
endowment
U
بخشش
generosity
U
بخشش
remittal
U
بخشش
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
gifted
U
دارای بخشش
magneficence
U
بخشش کرم
irremissibility
U
بخشش ناپذیری
forgivingly
U
از روی بخشش
debt forgiveness
U
بخشش بدهکای
apanage
U
متعلفات بخشش
beneficence
U
بخشش نیکوکاری
absolutory
U
بخشش امیز
debt cut
U
بخشش بدهکای
debt relief
U
بخشش بدهکای
grace
U
بخشش بخت
mercy
U
بخشش مرحمت
to ask for quarter
U
بخشش طلبیدن
gracing
U
بخشش بخت
graced
U
بخشش بخت
graces
U
بخشش بخت
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
pardoned
U
بخشش فرمان عفو
pardon
U
بخشش فرمان عفو
irremissibly
U
بطور بخشش ناپذیر
pardons
U
بخشش فرمان عفو
deprecation
U
دعای بخشش یاشفاعت
pardoning
U
بخشش فرمان عفو
donatory
U
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
haircut
U
بخشش بدهکای
[اصطلاح مجازی]
I think we are out of the woods.
<idiom>
U
فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
liberal gift
U
بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
acquest
U
مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
sensible
U
قابل درک قابل رویت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
soluble
U
حل پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
pliable
U
خم پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
solvable
U
حل پذیر
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
colourable
U
رنگ پذیر
irresoluble
U
تجیزیه نا پذیر
commensurable
U
تناسب پذیر
chromatophil
U
رنگ پذیر
associable
U
انس پذیر
achievable
<adj.>
U
انجام پذیر
contractible
U
انقباض پذیر
defensible
U
دفاع پذیر
colorable
U
رنگ پذیر
cogitable
U
اندیشه پذیر
interchangeably
U
بطورتبادل پذیر
consolable
U
تسلی پذیر
indissoluble
U
تجزیه نا پذیر
inevitable
U
چاره نا پذیر
irremeable
U
برگشت نا پذیر
miscible
U
امتزاج پذیر
compressible
U
تراکم پذیر
contrivable
<adj.>
U
انجام پذیر
computable
U
محاسبه پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
ascertainable
U
اثبات پذیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
inexhaustible
U
خستگی نا پذیر
able to take a load
<adj.>
U
بار پذیر
despicable
U
نکوهش پذیر
commutative
U
جابجایی پذیر
miscible
U
امیزش پذیر
assailable
U
هجوم پذیر
shock absorber
U
ضربه پذیر
curable
U
علاج پذیر
coercible
U
اجبار پذیر
doable
<adj.>
U
صورت پذیر
maintainable
U
نگهداشت پذیر
chargeable
U
اتهام پذیر
magnetizable
U
مغناطیس پذیر
contrivable
<adj.>
U
صورت پذیر
practicable
<adj.>
U
امکان پذیر
sensitive
U
نفوذ پذیر
limitable
U
محدودیت پذیر
achievable
<adj.>
U
صورت پذیر
palpable
U
پرماس پذیر
tangible
U
پرماس پذیر
tangibly
U
پرماس پذیر
available
U
دسترس پذیر
impressionable
U
تاثر پذیر
skittish
U
تغییر پذیر
liquefiable
U
گداز پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
امکان پذیر
manageable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasible
<adj.>
U
امکان پذیر
contractile
U
ترنج پذیر
achievable
<adj.>
U
امکان پذیر
contrivable
<adj.>
U
امکان پذیر
manageable
<adj.>
U
صورت پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com