Perdic | امتیاز مخصوصی اعطاکردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	privilege U	امتیاز مخصوصی اعطاکردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	point after touchdown	[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
	overtime U	وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
	handicap U	امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
	handicaps U	امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
	vouchsafed U	اعطاکردن
	endow U	اعطاکردن
	endowing U	اعطاکردن
	endows U	اعطاکردن
	vests U	اعطاکردن
	vouchsafing U	اعطاکردن
	vest U	اعطاکردن
	vouchsafes U	اعطاکردن
	vouchsafe U	اعطاکردن
	awarding U	اعطاکردن
	awards U	اعطاکردن
	awarded U	اعطاکردن
	award U	اعطاکردن
	dubbed U	باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
	dub U	باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
	dubs U	باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
	handicap U	مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
	handicaps U	مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
	rugby point U	امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
	smack U	مزه مخصوصی داشتن
	smacked U	مزه مخصوصی داشتن
	smacks U	مزه مخصوصی داشتن
	to smack [of] U	مزه مخصوصی داشتن
	adhoc	ویژه امر مخصوصی
	significantly U	آنچه معنای مخصوصی دارد
	significant U	آنچه معنای مخصوصی دارد
	function U	مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
	functioned U	مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
	special troops U	یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
	hairdos U	ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
	functions U	مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
	hairdo U	ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
	adm 0 U	موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
	built-in U	تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
	oilite bushing U	بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
	cant U	باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
	cleaned U	دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
	clean U	دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
	cleans U	دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
	cleanest U	دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
	talent scout U	کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
	talent scouts U	کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
	adding U	فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
	add U	فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
	adds U	فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
	bookmark U	کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
	bookmarks U	کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
	Briefcase utility U	در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
	point designation U	شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
	badminton U	بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
	full U	کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
	mat U	زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
	fullest U	کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
	mats U	زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
	zone bits U	بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
	clevis bolt U	پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
	international standards organization U	طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
	runs U	یک امتیاز
	run U	یک امتیاز
	charters U	امتیاز
	chartering U	امتیاز
	rectum U	امتیاز
	rectums U	امتیاز
	chartered U	امتیاز
	charter U	امتیاز
	upper hand U	امتیاز
	scoreless U	بی امتیاز
	credit U	امتیاز
	credits U	امتیاز
	ad U	امتیاز
	ads U	امتیاز
	prominence U	امتیاز
	distinction U	امتیاز
	distinctions U	امتیاز
	prerogatives U	امتیاز
	prerogative U	امتیاز
	crediting U	امتیاز
	credited U	امتیاز
	licence U	امتیاز
	leases U	امتیاز
	royalties U	حق امتیاز
	royalty U	حق امتیاز
	lease U	امتیاز
	score U	امتیاز
	scored U	امتیاز
	licences U	امتیاز
	licenses U	امتیاز
	plus U	امتیاز
	pas U	امتیاز
	scores U	امتیاز
	privilege U	امتیاز
	point U	امتیاز
	prominency U	امتیاز
	game bird U	یک امتیاز
	exclusiveness U	امتیاز
	pre eminence U	امتیاز
	franchises U	امتیاز
	advantage U	امتیاز
	concession U	امتیاز
	priviege U	امتیاز
	franc U	امتیاز
	concessions U	امتیاز
	francs U	امتیاز
	franchise U	امتیاز
	act of grace U	امتیاز
	scorelines U	خط امتیاز
	pre-eminence U	امتیاز
	scoreline U	خط امتیاز
	concessionary U	صاحب امتیاز
	concessionaire U	صاحب امتیاز
	concessionary agreement U	امتیاز نامه
	concession deed U	امتیاز نامه
	concessioner U	صاحب امتیاز
	double figures U	امتیاز دو رقمی
	headstart U	امتیاز در شروع
	licence owner U	صاحب امتیاز
	loss on points U	باخت با امتیاز
	decision U	برنده با امتیاز
	decisions U	برنده با امتیاز
	magna cum laude U	با امتیاز زیاد
	game point U	امتیاز پایانی
	field privilege U	امتیاز فیلد
	differentia U	وجه امتیاز
	law of advantage U	قانون امتیاز
	privileged U	امتیاز دار
	foot score line	خط امتیاز انتهایی
	win on points U	پیروزی با امتیاز
	precedency U	امتیاز سابقه
	set point U	اخرین امتیاز
	scoreless U	بدون امتیاز
	score sheet U	برگ امتیاز
	prerogative U	حق یا امتیاز ویژه
	prerogatives U	حق یا امتیاز ویژه
	chalk up U	کسب امتیاز
	grantee U	صاحب امتیاز
	maritime lien U	امتیاز دریایی
	outpoint U	برنده با امتیاز
	awarding of points U	امتیاز دادن
	perfect score U	امتیاز کامل
	worst U	امتیاز اوردن
	worst- U	امتیاز اوردن
	privileged U	دارای امتیاز
	insurance U	امتیاز مطمئن
	precedence U	امتیاز سابقه
	converting U	امتیاز گرفتن
	patents U	امتیاز نامه
	match point U	اخرین امتیاز
	aces U	امتیاز سرویس
	odd U	امتیاز دادن
	odder U	امتیاز دادن
	oddest U	امتیاز دادن
	loves U	امتیاز صفر
	loved U	امتیاز صفر
	love U	امتیاز صفر
	patented U	امتیاز نامه
	preferential U	امتیاز دهنده
	match points U	اخرین امتیاز
	converts U	امتیاز گرفتن
	ace U	امتیاز سرویس
	patenting U	امتیاز نامه
	go-ahead U	امتیاز برتر
	patent U	امتیاز نامه
	convert U	امتیاز گرفتن
	converted U	امتیاز گرفتن
	duckings U	اخراج توپزن بی امتیاز
	set point U	اخرین امتیاز بازی
	down U	عقب افتادن در امتیاز
	duck U	اخراج توپزن بی امتیاز
	deciding U	امتیاز سرنوشت ساز
	franchises U	ازادی حق انتخاب امتیاز
	service ace U	امتیاز سرویس تنیس
	licensees U	صاحب جواز یا امتیاز
	ducked U	اخراج توپزن بی امتیاز
	ducks U	اخراج توپزن بی امتیاز
	software license U	امتیاز نرم افزار
	franchise U	ازادی حق انتخاب امتیاز
	licensee U	صاحب جواز یا امتیاز
	royal prerogative U	حق امتیاز ویژه پادشاه
	read write privilege U	امتیاز خواندن- نوشتن
	handicap U	امتیاز دادن اشکال
	thirty U	دومین امتیاز گیم
	circuit clout U	یک امتیاز با دویدن به پایگاه
	home whistle U	امتیاز واقعی یا فرضی
	home court advantage U	امتیاز بازی در خانه
	high run U	حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
	handicaps U	امتیاز دادن اشکال
	equaliser U	امتیاز مساوی کننده
	draw first blood U	کسب نخستین امتیاز
	break one's duck U	کسب نخستین امتیاز
	brassage U	حق امتیاز سکه زدن
	point spread U	امتیاز قابل انتظار
	perfect game U	باحداکثر 003 امتیاز
	ice U	امتیاز سرنوشت ساز
	indult U	اجازه نامه امتیاز
	privileged U	دارای امتیاز یا حق ویژه
	oddsmaker U	تعیین کننده امتیاز