Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bring in
U
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cards
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
split the uprights
U
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
card
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
base on halls
U
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
getting
U
دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
get
U
دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
gets
U
دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
worst
U
امتیاز اوردن
worst-
U
امتیاز اوردن
acquires
U
بدست اوردن
acquiring
U
بدست اوردن
soothe
U
دل بدست اوردن
gets
U
بدست اوردن
come by
U
بدست اوردن
gain
U
بدست اوردن
soothed
U
دل بدست اوردن
soothes
U
دل بدست اوردن
obtain
U
بدست اوردن
obtained
U
بدست اوردن
obtains
U
بدست اوردن
gains
U
بدست اوردن
gained
U
بدست اوردن
get
U
بدست اوردن
offers
U
بدست اوردن
impetrate
U
بدست اوردن
procured
U
بدست اوردن
procures
U
بدست اوردن
pick up
U
بدست اوردن
get round
U
بدست اوردن
procuring
U
بدست اوردن
earns
U
بدست اوردن
offered
U
بدست اوردن
offer
U
بدست اوردن
procure
U
بدست اوردن
earned
U
بدست اوردن
catch
U
بدست اوردن
earn
U
بدست اوردن
getting
U
بدست اوردن
get back
U
دوباره بدست اوردن
having
U
بدست اوردن دارنده
have
U
بدست اوردن دارنده
retrieves
U
دوباره بدست اوردن
retrieved
U
دوباره بدست اوردن
recovering
U
دوباره بدست اوردن
recovers
U
دوباره بدست اوردن
insure
U
بیمه بدست اوردن
acquirability
U
امکان بدست اوردن
to get back
U
دوباره بدست اوردن
recover
U
دوباره بدست اوردن
to pander any one's lust
U
دل کسیرا بدست اوردن
retrieve
U
دوباره بدست اوردن
recoups
U
دوباره بدست اوردن
attain
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
regain
U
دوباره بدست اوردن
strike a balance
U
موازنه بدست اوردن
step into
U
بسهولت بدست اوردن
regained
U
دوباره بدست اوردن
attained
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
regaining
U
دوباره بدست اوردن
regains
U
دوباره بدست اوردن
attaining
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
attains
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
finagle
U
باحیله بدست اوردن
recoup
U
دوباره بدست اوردن
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
to come into a property
U
دارایی را بدست اوردن
recouped
U
دوباره بدست اوردن
recouping
U
دوباره بدست اوردن
bbs
U
اطلاعات و پیام پایگاه داده که توسط مودم و اتصال کامپیوتر بدست می آید
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
get
U
بدست اوردن فراهم کردن
entered
U
بدست اوردن قدم نهادن در
recovers
U
دوباره بدست اوردن بازیافتن
win
U
بدست اوردن تحصیل کردن
wins
U
بدست اوردن تحصیل کردن
enter
U
بدست اوردن قدم نهادن در
circumstantiate
U
قرائن وامارت را بدست اوردن
getting
U
بدست اوردن فراهم کردن
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
impetrate
U
با عجز و لابه بدست اوردن
gets
U
بدست اوردن فراهم کردن
enters
U
بدست اوردن قدم نهادن در
recovering
U
دوباره بدست اوردن بازیافتن
resuming
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resumed
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
recover
U
دوباره بدست اوردن بازیافتن
resume
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resumes
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
to make a study of something
U
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
pre empt
U
با حق شفعه بدست اوردن بشفعه خریدن
finagle
U
بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
reoccupy
U
دنبال کردن دوباره بدست اوردن
stone pit
U
محل بدست اوردن اطلاعات اجر
reap
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaping
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaps
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
racketeers
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
to have a bone to pick
U
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
investigates
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
bob
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
investigated
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
cupidity
U
حرص واز برای بدست اوردن مال
racketeer
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
land hunger
U
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
declarative language
U
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
grosses
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
take over
U
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
to take out a patent
U
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
gross
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
relational database
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
austempering
U
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
warping
U
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
roll back
U
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
U
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
querying
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
governmentalize
U
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing
U
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
grasps
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
scoreline
U
خط امتیاز
credited
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
concessions
U
امتیاز
concession
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
rectums
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
ad
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
point
U
امتیاز
runs
U
یک امتیاز
run
U
یک امتیاز
charters
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
chartering
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
score
U
امتیاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com